۶ پاسخ

س روز پیش با آرتین رفتیم خرید من با وجود بچه سیب زمینی پیاز و بادمجون خیار و گوجه و سبزی خریدم و گفتم خب میوه بزار چیزی ک بچه دوست داره بخرم ک بخوره دیگه پرتقال برداشتم توت فرنگی۳ تا دونه سیب فقط برداشتم با ی کیلو موز اومدم حساب کنم دیدم ی بچه همه هوایش پیش کنه توجه نکردم تا اومدم پای صندوق اون بچه و مادرم اومدن بچه ب مادرش التماس میکرد مامان پرتقال بخرمامان یا یدونه موز برام بخر یا پرتقال بخر مادر براش نخرید هر چی التماسش کرد وضعشونم خوب بودا مشخص بود از ماشین زیر پاشو ریختو قیافشون ولی نخرید گفتم وای چطور دلش اومد نخوره من بچم کوچک تو کالسکه با وجود این از دور دست سمت هر چی میبرد سریع می‌خریدم براش

نوش جانش

عزیزمم اشکال نداره بچن به هر حال
من امروز دخترمو برده بودم دکتر برق رقته بود حالم بد بود یه جعبه خوراکی دست دخترم بود چون رفلاکسیه نمیتونه هر چیزی بخوره یه پسر بچه اونجا بود خوراکی هاشو بزور گرفت و خورد و مامانش می‌خندید من بخاطر رفتار مادرش عصبی شدم وگرنه بچه ها تکلیف ندارن 🫶

چشمش نکنی من هر وقت همچین چیزی میگم پسرم دو روز هیچی نمیخوره ایشششش😂😂😂
نوش جونش

این بچه یه وقتای تصمیم‌میگیرن ابروی مامان باباشونو ببرن 🤣

نوش جونش دخترم منم همینه اخلاقش اصلاخوشم نمیاددست هرکی ببینه میخاد حالا چه عروسک باشه یاخوراکی

سوال های مرتبط

مامان جَواد جانم✨ مامان جَواد جانم✨ ۱ سالگی