۹ پاسخ

منم این مشکل داشتم ...اول به شوهرت بگو باهاشون حرف بزنه بگه که دکتر گفته بغل و بوس و اینا نکنن اگه بازم نشد باس مثل من رو درباسی بذاری کنار و مستقیم بگی بغل نکنین و اگه هم گفتن چرا بگو خدایی نکرده مریض بشه سختیشو شما نمیکشین من میکشم منم نمخوام نه خودم نه بچه ام اذیت بشیم

وای یلحظه خودم رو گذاشتم جات قلبم از استرس یجوری شد، نفسم گرفت، پناه یلحظه کلافه میشه آدم خودش بدتر از بچه عصبی میشه تو چی میکشی عزیزم، یبار برای همیشه یا قاطی کن سرشون یا رک بهشون بگو اخم و تخم کن

من که تو یه حیاط باهاشون هستم چی
هرروز یا میان بالا یا میبرن پایین
همش بغل میکنن نمیزارن پایین
نمیگن بغلی شده من چیکار کنم
همش بوس بوس
مریضم باشن رعایت نمیکنن گاون گاو

عزیزم درخواست میدی

هیچی فایده نداره فقط دعا میکنم زودتر بزرگ بشه بچم
باز میگن بچه بیار بزنم بکشمشون والا

انگار همه این مشکل رو دارن خونواده همسرمن شلوغن هرروزم بچمو میبینن ولی باز هرکی میرسه بغلش می‌کنه تا نفر بعدی ، انقد پسرم بغلی شده رو زمین بند نمیشه همشم نق میزد ک ببرمش بیرون،، منم از دیروز دیگه نرفتم خونشون که از سرش بیفته
ببین اونجا رفتی بگو بچه رو خیلی نبوسن پوستش حساسه سیستم ایمنی بچه قوی نیست زود مریض میشه بذارنش زمین خودشم بازی کنه بچه باهوش و خلاق میشه و چیزی یاد میگیره
تو بغل و راه بردن هیچی یاد نمیگیره

بغلش ک میکنن رک بهشون بگو عزیزم بچه رو بغلی نکن خاهشا .بچم عادت داره رو زمین بازی کنه.

ما رفتیم عروسی دختر دایی همسرم
پسرم خیلی از صداها ترسید
ب زور ساکتش کردم
مادرشوهرم گرفته بغل داره میبره شباش بده🤐🤐🤐
بچه منم گرررریه داره میکنه😭😭😭😭😭
دختر بزرگم رو فرستاد گفتم بگو مامانم میگه بده بچه داره گریه میکنه🫤🫤🫤🫤
خودت فقط خودت مقتدرانه مواظب کوچولوت باش
خیلی حساس نباش ک اذیت بشی ولی بذار بفهمند ک مراقب بچه تی

خب بهشون توضیح بده دکترش اینجوری گفته دگ یاهم نرو خونشون دگ مجبوری مگ

سوال های مرتبط

مامان ماهِ من🌙 مامان ماهِ من🌙 ۱۲ ماهگی
مامان کیان مامان کیان ۱۰ ماهگی
سلام.خانومایی که بچهاشون هم سن پسر منن.وقتی میرید مهمونی چطوری ان؟؟ فضولی میکنن یا یه جا میشینن؟ روابط اجتماعیشون چطوریه؟ پسرمن خیلی دیر جوش میخوره ..مثلا ما دیشب رفتیم خونه جاریم اولش که کیان بغل عموش یکم گریه کرد ترسیده بود بعد تایه ساعت همینطوری بغلش نشسته بود .درصورتی که جاریموخواهرشوهرم بچه هاشون یکی ۳ ماه اون یکی ۶ ماه از کیان بزرگترن. همش فضولی میکردن سمت اسباب بازیا میرفتن هی براخودشون بازی میکردن اما کیان میگم‌تایه ساعت ک‌همینطوری بغل عموش نشسه بود نگا میکرد بعدم که رفتم‌گرفتمش ازش گذاشتم جلو خودم ک‌بره بازی کنه خوشحال بود هی نگا میکرد میخندید ولی اصن نمیرفت ..اسباب بازی جلوش میریختم ک بازی کنه اون‌بچها میومدن اسباب بازیارو از دستش میکشیدن کیان هیچی نمیگف باز یکی‌دیگ‌برمیداشت ...خلاصه ک بعد یک ساعتونیم یخش تازه باز شد یکم چهاردستو پا میخاس بره اونم دوقدم برمیداشت باز مینشست هی بمن نگا میکرد میخندید ..دیگ‌نمیرفت ک با بچه ها بازی کنه...نمیدونم این رفتارش طبیعیه ؟ یا خیلی خجالتیه ؟ نمیدونم ...بچه های شما چطوری ان؟