۱۰ پاسخ

الهی شکر
دختر منم یبار دستش از ارنج در رفت بردم شکسته بند جا انداخت ی ساعتم نشد خوب شد

من زیاد به اینجا سر نمی‌زنم خبر ندارم از چيزی

الهی عزیزم چی شده چرا به من نگفتی حالش خوبه الان؟

چیشده بود عزیزم

خداروشکر ک حالش خوبه😘😘

الهیشکر عزیزم ♥🤲🏻خوب کردی ک سریع بردیش دکتر...

عزیزم خداروشکر خوب شد
اره منم قبل از ظهر دعواش کردم بخاطرگاز ونیشگون گرفتنش
الان که تب داره اونقدر ناراحتم

ب خدا ناشکری نمیکنیم فقط گاهی خسته میشیم ماهم ادمیم دیگه

نمیدونستم چی شده
اما شکر خدا درست شد

خداروشکر عزیزم
انشاالله که همیشه سلامت باشه زیر سایتون😘💝

سوال های مرتبط

مامان هیرسا مامان هیرسا ۲ سالگی
سلام مامانا الان تو اینستا یکی از بلاگرا بچه ش فوت کرده مدرسه میرفت یه هفته بود بچه تب داشت برد دکتر چندبار خدا لعنتشون کنه برگشتن فقط گفتن سرماخوردگی ساده بهش آنتی بیوتیک ندادن تا بچه تب بی‌حال شد براش بیمارستان گفتن چقدر دیر آوردمش دکتر ریه هاش عفونت کرده آب برداشته خیلی گریه می‌گیرد گفت چندتا دکتر بردم همشون گفتم سرماخوردگی ساده هیچکدوم آنتی بیوتیک نداد بهش گفت احتیاج نیست آب ریه بچه حالی کردن بچه طاقت نداشت فوت شد الان اینقدر گریه کردم بچه من دوهفته مریضه بردمش دکتر گفت سرماخورده دارو آنتی بیوتیک داده الان سرفه میکنه کم اونم خلط دار شبیه آدمای سیگاری که پیرن اونجوری سرفه میکنه الان 7روز بهش آنتی بیوتیک دادم شربت نمیدونم چیکار کنم میگم برم خودم عکس از ریه بچه بگیرم ترسیدم شوهرم منو مسخره میکنه میگه هیچی نیست سینه بچه دیگه بسته آخه مشکل من اینه بچه من دوهفته یک روز درمیان تب داره همینجوری امروزم تبش 37.5بود پیشونیش چرا قبلا نبود همیشه 36.6 بود میخوام خودم صبح ببرمش عکس بگیرم خیالم راحت شه شوهرم میگه نمیخواد وقتی تبش 37.3به بلا یعنی بچه مریضه بخدا دیشب تا صبح ناله میکرد الانم همینجوری اشک دارم میریزم واسه دل اون مادر واسه خودم نمیدونم استرس دارم میمیرم حالم اصلا خوب نیست چرا اینقدر دکتر بیسواد داریم
مامان یاسین ومائده مامان یاسین ومائده ۲ سالگی
مغز من اگر اهن بود الان پوکیده بود خدایا یا تحملمو ببر بالا یا تمومش کن



پس قدیم چیکار میکردن ۱۰ یا ۱۵ تا بچه میاوردن چرا اون موقع بیشفعالی اوتیسم این کوفت زهرمارای الان نبود خدایا کم اوردم کم جوری ک فکر میکنم هر بچه ای ک بیشفعاله یا اوتیسم مثل دخترمن نیس انقد منو میزنه انقد دادمیزنه تا بیدار میشه مانتو هامو میپوشه شروع میکنه باخودش حرف زدن تا بخابه همه چیو پرت میکنه اگر بهش بگی این کارو نکن یا اروم حرف بزن بلوا بپا میکنه دیگه عمیقن خسته شدم از بودنش هرچی خدا رو صدا میزنم‌نمیشنوه انقد سر صدا میکنه هی بهوکه میکنه بهونه هرچیو ک دلیل بر پرخاشش بشه اینجوریه ک هرکاریو بخاد انجام‌بده باید کاری بهش نداشته باشی اگر چیزی بگی داد و بیداد عصبی میشه خودشو میزنه منو میزنه ن هزینشو دارم ک دکتر خوب ببرم ن دیگه تحملشو انقد نیشینم از دستش اشک میریزم‌ک حد نداره تروخدا اگر میخاید زخم زبون بزنید هیچی نگید چون حالم ب اندازه کافی بده اولا فکر میکردم هرچی بگذره بهتر میشه ولی نه راستی اشتهاشم خیلی زیاد شده چیکار کنم خدایا مثل بارون روسرم میباره 🥺🥺🥺🥺