۵ پاسخ

ما سه هفته پیش عروسی برادرشوهرم بود به معنای واقعی به غ.ل.ط کردن افتادم پسرم از صدای بلند خیلی ترسید همین ک وارد تالار شدیم داد و گریه.کلا بیرون از تالار نوبتی نگه می‌داشتیم..اگ کسی هس نگهش داره بزار پیشش اذیت میشید جفتتون

من ۶ ماهگیش رفتم به خدا خیلی اذیت کرد دخترم از اهنگ خیلی خیلی میترسید همش سرپا بودم

منم ک رفتم عروسی ی ماه پیش پسرم سرماخوردتاالان درگیرم هرچیم می برمش دکتراصلاخوب نمیشه

من سه ونیم بود دخترم عروسی بردمش چون شبا عادت داره زود بخوابه نیم ساعت که موندیم انقدر داد و هوار کرد که برگشتم خونه هنوز قاطی هم نشده بود عروسی
حیف لباسی که خریدم و آرایشگاهی که رفتم😂

من عروسی بردم دخترمو ولی گوشاش پنبه گذاشتم.فکر نمیکردم این همه خوشحال بشه انقدر ذوق داشت

سوال های مرتبط