۷ پاسخ

عزیزم پسرت درکی از حسادت نداره
من دخترم تقریبا هم سن پسر شماست از اول اصلا دعواش نکردم حتی اگه خواهرشوهر زد یا اذیتش کرد
الانم همین طوره
هر وقت میره سراغ خواهرش من با یه بازی دورش میکنم
الان هی میگم آجی رو بوسش کن یا بالش میزارم رو پاش میدم بغلش میگم بخوابونش
کلا اولویت دختر بزرگمه کوچیکه در صورت نیاز مبرم پیشش
حتی خونه مادر شوهرم نمیرم چون دختر بزرگمو دعوا میکنن وقتی مثلا خواهرشو میبوسه یا گاهی اذیتش میکنه
توام به بچه بزرگ بها بده اصلا حساس نباش ولی مراقب کوچیکه باش کم کم درست میشه

من بچه اشنامون رو بغل کرده بودم پسرم با گریه اومد سمتم . تازه فهمیدم واقعا الان وقت مناسبی واسه بچه دوم نیست

خواهرزاده من یکسال و۳ماهش بود ابجیش بدنیااومد یسال اول خوب بودچون اون بچه رویه شیرمیدادمیزاشت اونجا بیشتربابزرگیه بودن بعدکه کوچیکه هم عقلش رسیدباهم بغل میخواستن باهم گریه اصلایه وضعی هرچی هم بزرگترمیشن بدتره الان بزرگه ۵سالشه کوچیکه ۴ولی پوستتومیکنن اصلاباهم نمیسازن ده روزپیششون باشی ۹روزش جنگ وجیغ وگریه یک روزش صلح ودوستی یعنی سرهرچیزی دعواعه حتی اب

پشمام
چرا من این تاپیکو دیدم😐😐

خواهر منم همین مشکل رو داره یه پسر سه ساله داره و یه پسریک ساله فقط خیلی مواظب کوچیکه باش که اذیتش نکنه پسر خواهرم یه بار نزدیک بود کوچیکه رو خفه کنه بالش گذاشته بود رو دهنش میخاس خفش کنه
با اینکه خیلی بش توجه میکنن بیرون میبره باباش کلی چیز میخره براش بازی میکنه آخرش هر کاری هم براش میکنن حسودی میکنه
البته بعضی وقتام نازش میکنه میبوسش ولی بازم همون حس حسادت رو داره

عزیزم همینه میگن بزارین بچه بزرگ‌تر شه بعد اقدام کنین
تنها کاری که میتونی کنی جلو پسرت اصلا نبوسش محبت نکن
با اون صحبت کن توجه کن بهش
خدا کمکت کنه والا ما تو یکیش موندیم

خدا ب دادت برسه
من دوسال و‌سه ماهه بودم ک داداشم بدنیا اومده مثلا عاقلتر بودم ولی خیلییییی حسادت میکردم

سوال های مرتبط