۱۰ پاسخ

شب پیش شوهرم موند مامانم تو بیمارستان پیش من بود بعدش اومدم خونه مامانم تا ۲ ماه اونجا بودم به خاطر اینکه پسرم از ۱۲شب بیدار میموند تا ۷ صبح با مامانم نگهش میداشتیم پسر اولم خوابش خیلی سنگین بود نه اصلا بیدار نمیشد

شب بیمارستان که پیش باباش و مادر شوهرم بود بعدم پیش خودم
از خودت جدا کنی ضربه میبینه فکر میکنه تقصیر بچست .از همون اول توضیح بده همراهیش کن اذیت نشه

سلام خانوما من میخوام بچه بیارم میخوام پسر باشه چه روزی اقدام کنم بهتره

پیش مادرشوهرم بود
بعدش خونم بودم مادرشوهرم پیشم بود عمه ش مجرد بود و تایم زیادی سرگرمش میکرد
بچه پیشت باشه بهتره
شما که ماشاالله پسرتونم بزرگه
برا من دو ساله بود
فک نکنم بیدار بشه ولی اگه گریه کرد و باعث بیداریش شد میتونی جاتو عوض کنی

پیش مادرم موند . نه بیدار نمیشد . نگران این چیزا نباش . منم خیلی الکی فکرم درگیر اینچیزا بود ولی در واقعیت اوضاع خیلی بهتر بود .

پیش مادرم موند...سر پسر اولم خونه مادرم بودم تا ۱۳روز بعد اومدم‌خونمون....سر این یکی پسرم اومدم خونمون تا امروز بعد میرم خونه مادرم تا جمعه که بخیمو بکشم بعد بیام خونمون

پیش خواهرم.بعدم اومدم خونه خودم دیگه
نه تو اتاق خودش بود بیدار نمیشد.

خونه پدرشوهرم بود من بیمارستان بودم، ن بیدارنمیشد

دختر بزرگم میزارم پیش خواهرم انشالله

من ک میخوام خونه خودم باشم و مامانم میاد پیشم
مادرشوهر هم شوهرم میگ میگم بیاد ی چن روزی

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
تجربه من برای دفع پسرم تو دستشویی ،ایتحا می‌نویسم تا بمونه که چقدر سخت بود برام و فکر و خیال میکردم که پسرم کی میخواد بشینه و پی پی کنه ...تا چهار سالگی سرپا انجام میداد چون از نشستن میترسید ..
درحالی که جیش کردن رو دوسالگی یاد گرفت
خلاصه بگم دیدیم که بزرگ شده و سرپا اونم تو خونه خیلی ناجوره .هفت میلیون دادیم تو بی پولی دستشویی فرنگی خریدیم تا سرپا تو سرویس دفع کنه ...ی هفته گذشت که سرپا تو سرویس انجام میداد ،ی روز چون گوجه سبز زیاد خورده بود اسهال بود منم سریع نشوندنش رو سنگ ایرانی براش بازی گذاشتم سریع دفع کرد ...این بود که ترسش ریخت و فهمید اصلا چیز ترسناکی نیست ..امااااا...بازم دیر به دیر تا مجبور نمیشد نمیومد دفع کنه شاید سه روز چهار روز ی بار ...(من همیشه وقت نشستنش رو سنگ ایرانی گوشی میدادم خودش بازی کنه،اونم حواسش می‌رفت پی گوشی زور نمی‌زد )
همسرم بردش سرویس انبار خودش بازی کرد و پسرم نگاه میکرد ،سریع دفع کرد بدون اذیت .خلاصه دیگه اون همه عذاب تو چهار سال تموم شد شکر خدا ..‌
بچه های که هر چهار روز ی زره دفع داشت الان هر روز دفه داره ن یبوست داره ن دارو میدم
خدارو شکر میکنم که این دغدغه بزرگ و کابوس شب هام تموم شد الهیی شکر
گفتم شاید کسی مشکل منو داشته باشه و بتونه از پسش بربیاد