۶ پاسخ

شاید جایی دیده تو فیلمی چیزی
ولی راه حلشو باید از روانشناس بپرسی چون مسئله حساسیه و برخورد باهاش خیلی مهمه

ماهواره دارین یا خودتون خیلی سخت گیرین حساس شده حتما با یه روانشناس مشورت کن

بخاطرهمین میگن پدرومادرازاول باید جلو بچشون بهم محبت کنن ..تابچه بفهمه چیز مهم نیس

ماهواره دارین؟

شما وهمسرت پنهانی همو بغل میکنین ؟!

از روانشناس بپرس

سوال های مرتبط

مامان ماهوین جانم🧡🌜 مامان ماهوین جانم🧡🌜 ۱ سالگی
🫠واقعایعنی پدرومادر بچه نباید یه بچه رو شیر فهم کنن ک حداقل وقتی سرما دارن بچه کوچیک دیگرانو بوس نکنن؟
انقدر عصابم خورده بچم از اول زمستون یکسره هرچند وقت یکبار سرما خورده همین تو عیدم بهش سرما دادن تازه خوب شده بود هنوز یکماه نشده ک خوب شده بود آخر هفته رفتم خونه بابام
دخترعمم اومد دیدم دماغشو یه حالتی میکشه بعد سعی میکنه سرفه چرکیشو از من مخفی کنه.بعد زارت زارت میاد ماهو میبوسه هرجی میگم نبوس باز انجام میده واقعا به چه زبونی بگم دیگه.
کلاس دوم ابتدایی بخدا دیگخ میفهمه ولی پرورو بازی در میاره میاد جلو چشمم تو چشمام زل میزنه این کارو میکنه چند باری جلوی مادرش تذکر دادم جلوی خاله هاش جلوی برادرش حتی یه بار چندین هفته بچمو جایی ک اون میومد نبردم تا بفهمه و چیشد فقط دو سه هفته روش تاثیر گذاشت دوباره الان میبوسه ،بچم از وقتی اومدیم خونه سرفه خشک داره هی تو خواب سرفش نمیگیره نمیتونه بخوابه،
میاد بوس میکنه آخه عادیم بوس نمیکنه ک پشت هم پشت بعد میره یه دور میزنه باز بوس میکنه جوریه ک بچم فراریه از دستش اون میاد نزدیکش بچم جیغ میزنه با دست میزنتش،
توروخدا راهکاری دارین بهم بگین خسته شدم از بس بچم مریض کردن
مامان رئیس جانم مامان رئیس جانم ۱ سالگی
،امروز خانه کودک خیلی شلوغ بود،منم پسرمو بردم اول اینکه هیچ بچه ای رو نمیزد یا اذیت نمیکرد فقط سرش به بازی خودش بود،رفت سر یه بازی که وسایل آشپزخونه بود،یه پسر تقریبا ۵ساله داشت بازی می‌کرد،پسر منم بی تفاوت رفت کنارش ایستاد اونم مشغول شد که پسره از دست پسرمن وسایل رو میگرفت و نمیزاشت بازی کنه میگفت دست نزن،پسر من برگشت نگاهم کرد با اعتراض گفت مامااااان!منم چیزی نگفتم و دستم رو تکون دادم که یعنی به من ربطی نداره،بعد خودش کوتاه نیومد اصلا،به پسره گفت برو برو و هلش میدادم اونور که بتونه بازی کنهl،پسره گفت این به من میگه برو،منم گفت خب تو نزاشتی بازی کنه،بعد پسره بیخیال شد رفت(البته تا آخر تایم همش به پسرم گیر میداد و توپ میزد سرو صورتش که من فقط تذکر دادم چون اونم بچه است به هرحال)ولی ازاینکه از خواسته اش کوتاه نیومد خیلی خوشم اومد ولی عذاب وجدان گرفتم که چرا توپ رو میزد به پسرم دعواش نکردم ولی ترسیدم پسرم خشونت رو یاد بگیره و مثل اون پسره بشه بعدها و سعی کمیکنم خودش بتونه از حق خودش دفاع کنه و سر هرچیزی واکنش نشون نده