۵ پاسخ

شبی که فردا صبحش زایمانم بود به شدت خوشحال و پر از استرس بودم…همزمان ترس هم داشتم…اصلا خوابم نمیبرد فقط دوست داشتم زود صبح بشه…فک کنم فقط دو ساعت خوابیدم و ساعت ۴ صبح بیدار شدمم بعد اون منتظر موندم هوا روشن بشه ساعت بگذرههه…اصلا خیلیییی حس و حالش قشنگ و ترسناک بود🥲 اینکه وقت صدا زدن رسید اسممو صدا زدن و اومدن دنبالم از استرس دیگه قلبم داشت میومد تو دهنم…خلاصه یکی از بهترین رو که نه….از صمیم قلبم میگم بهترینننن روزم بود…تا الان اون روزایی ک مفتم بهترین روزمن پیش این روز کشکم نیستن😂

نتونستم بخوابم و سر زایمان خیلی خوابم میومد و خسته بودم💔

من اون شب ایتذس داشتم کیسه ابم پاره بشه داشتم تو گهواره می‌چرخیدم ساعت ۷ صبح کیسه ابم تو ۳۷هفته پاره شد 🤣

وای دقیقا میفهمم چیمیگی
من هم خیلی دلم میخواد ببینمش هم یطوریم که یه تیکه از وجودم میخواد ازم جدا شه

من هنوز باورم نمیشه یکی دیگه میخواد بهمون اضافه بشه
حس هام برام گنگع🙈

سوال های مرتبط