۸ پاسخ

بخدا اگه اینکاری که من میکنم برا بچتون بکنین واسه واکسن صداشون درنمیاد با مشما قنداق بدون پوشک قنداق کنید جیشش میریزه رو پاش و اصلا دردی حس نمیکنه پاها که تکون میخوره باعث میشه درد بگیره فقط چند ساعت اینطوری ببندین بعدش پوشک کنین دوباره از رو شلوار ببندین دو تا بچه هام واسه هیچکدوم از واکسنا گریه نکردن الان برا سومی هم همین روش میرم

بهش بگو خیلی ها همون شیرم نمیدن و مثل ما شیرخشک مبدن و‌قدرتو نمیدونه مگه فقط شیردادنه9ماه از جون و خونت تغذیه کرده پس چی چه حرفا میزنه شوهرتا

سلام عزیزم شما کدوم بهداشت رفتین زدین؟ ما هر جا رفتیم گفتن واکسن نداریم

شوهر من عرضه نداره بچه رو بغل کنه چه برسه بقیه کاراش
زبونشونم درازه

شوهر منم بلده بگه مگ بچه داری چیه یه شیر دادن
یبار خوابیدم گفتم نگهش دار
شیر خشک میدم دخترمو
خب نگه داشت حالا به جیغ شد آخرش منو بیدار کرد فهمید که بچه داری الکی نیست فقط زر میزنن بخدا یبار بیا کارای خونه رو بنداز گردنش با بچه داری ببینم بازم بلدن زر زر کنن

واکسن درد داره عزیزم منم تا سه روز دخترم گریه میکرد

واکسن همینه دیگه دوتا امپول زدن بهش نباید درد داشته باشه گریه میکنه این تازه ۲ماهگیه ک بقیه واکسنا رو چی میخواد بگه

چ ربطی،داره روزاول بچه گریه میکنه

سوال های مرتبط

مامان maman Nelin🌈💖 مامان maman Nelin🌈💖 ۴ ماهگی
مامانا ذهنم خیلی درگیره
امشب برای شام رفتیم خونه ی مادرشوهرم. قرار بود شب اونجا بخوابیم. چون معمولا بچمو که میبرم جایی بعدش میارم بد خواب میشه. بردمش اونجا همش خواب بود بچه. ساعت ۸ بهش شیر داده بودم خوابید ۱۱ قرار شد بهش شیر بدم اگه خوابید و بیدار نشد شب همونجا بخوابیم. اگه بیدار شد بیاریمش خونه ی خودمون. من ۱۱ بهش تو خواب شیر دادم. همیشه همینکارو میکنم. پدر شوهرم شروع کرد گفت تو خواب بهش شیر نده و فلان گفتم اگه بیدار شه خودش دیگه نمیخوابه قلقش دستمه. گفت نکن اینکارو بچه بد خواب میشه خلاصه توضیح دادم که اگه بیدارش نکنم خودش بیدار شه خوابش کلا میپره تو خواب بهش شیر بدم میخوابه دوباره. مادر شوهرمم از اون طرف جو میداد که آره بچه ی منو اذیت میکنن و فلان‌ خواهر شوهرم چند بار بهش اشاره داد که بسه دیگه چیزی نگو این باز میگفت بچه ی منو اذیت میکنن؟ هی میگفت. منم دیدم ساکت نمیشه برگشتم گفتم آره ما بچه رو شکنجه میکنیم تنبیه بدنیش میکنیم. خلاصه که شیر دادم و بچه خوابید بازم بیدار نشد. به شوهرم گفتم بمونیم شب مادر شوهرم گفت حالا میخواین امتحان کنین برین خونه ببینین شاید خوابید اگه نخوابید بیارینش منم دیدم اینجوری گفت به شوهرم گفتم بریم خونه.
به نظرتون من جوابشو دادم کار بدی کردم؟ نمیدونم چرا عذاب وجدان گرفتم.
خدایی آدمای بدی نیستن اما امشب واقعا عصبیم کرده بودن