تا سه سالگی قید خوشیو زدم ، سه چهار ماهش که بود گفتم دوسه ماه دیگه سینه خیز میره از بغلی بودنش کم میشه سینه خیز رفت کم نشد ، گفتم خوابش درست میشه بدتر شد ، سنگین تر شد الانم دستاشو دراز میکنه که بغدم کن نمیشه نکرد ، گفتم میشینه بازی میکنه من کارامو میکنم بازم نشد .. میگه بشین کنارم . کلا ۵ دقیقه بیشتر اروم نیست
الانم میگم راه بره درست میشه ولی بازم فکر نمیکنم ، اونوقت بیشتر باید بیوفتم دنبالش که آسیب نزنه به خودش . کلا راحتی وجود نداره ،
مظرتون چیه مامانا؟
کسی هست بچش واقعا اروم باشه و اذیت نکنه؟
تازه این بچه خواب هم نداره ، شب کلا ۶ تا ۷ ساعت میخوابه صبح زود بیداره ، امروزم خواب موندم برا چندمیننن بار قوطی شیرخشک خالی کرده زمین بازی کرده . هی خداااا

عزیزم همه همینطورن الکی مادر نشدیماااخخ سختیاشم شیرینه بنظرم من ک از هرلحظه بودنش تو این سن لذت میبرم با تمام سختی و خستگیم تلاش میکنم از گل بالاتر بهش نگم و بهترین روزلی زندگیمو باهاش بسازم ک دیگه تکرار شدنی نیس

چقد شبیه پسر منِ

من دخترم تا دو هفته پیش چهار دست و پا نمی‌رفت همش میگفت بغلم کن
میگفتم چون نمیتونه خودش فضولی کنه به من میچسبه الآنم که چهار دست و پا می‌ره همون اش و همون کاسس جات خالی نباشه همین الان گریه هام از دستش تموم شد آنقدر بهم میچسبه واقعا کلافه کرده
از صبح ساعت ۹:۳۰ هم که بیدار شده تا الان فقط نیم ساعت خوابیده خیلی خستم
الان مامانم اومد بردش بیرون یک دور بزنه بلکه بخوابه منم یکم آروم شم
کاش یکم دغدغه ها کمتر شه

باز خوبه خدارو شکر ،ماشالله شب می‌خوابه
دختر من شبا ده بار بیدار میشه شیر میخوره 😅😅😅

هعی 🥲🫱🏻‍🫲🏼

من رایانم هر روز یه چالش جدید دارم بهاش.....
همه همینیم

ولی من یه هم عروسی دارم ۳ تا پسر بزرگ داره یکیش کلاس یازدهم
یکیش هشتم
یکیشم شیشم
الانم یه دختر ۶ ماهه داره
بخداا خودش دیشب گف اصلااا دلانا منو اذیت نمیکنه انقدد ارومه فقد از اول کلا میخابه دخترو خیلیی ارومهاا
بعد رایانم همش گریه نق نق 😐
خواهررر خودمون بدبخایمم😂

وضعیت همه اینه تا بزرگ بشن
عزیزم شیشه شیرش چند گرفتی خوبه؟

سلام زمان بندی و برنامه ریزی و کار مداوم و نخوابیدن درست و اینا همه یعنی مامان بودن
من خودم تا سه نصف شب کار میکنم خونه تمیز باشه صبح ساعت۶شوهرم بیدار میشه صبحانه بدم بره سرکار خدا می‌دونه انگار ی ایل اومدن خونمون همه جارو داغون کردن

بخدا من الان یک‌ماهه خونه مادرمم دوتایی هم از پسش بر نمیایم
اره هستن همچین بچه هایی ولی کممثلا دیدم طرف اومده نوشته من بچم میخاد بخوابه میرم پیشش سرش و نوازش میکنم می‌خوابه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤣

دختر منم خیلی اذیت می کنه زمین نمی مونه بغل کسی نمی مونه همش میگه بگیر بغلت خوابش هم سبکه سر صدا هم ک باشه زودی بیدار میشه صبح ها زود بیدار میشه شیر نمی خوره غذا نمی خوره

وضعیت همه همینه
حالا من‌غیر این‌فسقل دو تا عشق دیگم‌دارم فکر کن یه مدرسه ای کلاس اولی یه ۵ ساله وروجک😵‍💫
کارای خونه اشپزی تمیز کاری
دیگه رسیدگی به خودم تعطیل

پسر منم پدرمو دراورده
میگه فقط بشین کنارم
همه کارام میمونه
انقدر مجبور میشم بغلش کنم مچ درد گرفتم

من دائم در اختیارشم

انگار وضعیت منو نوشتی
منم همینم بخدا

بچه من ۱۰تا پله داره همش در حال بالا رفتن از پله هاست اینقدر دنبالشم فشارم افتاده

ن عزیزم همه همینیم دائم باید کنارش جلو چشش نشسته باشم تا آروم بگیره و الآنم گ لثه درد و جیغ و ناارومی

دختر منم همینه باید کنارش بشینم پاشم دنبالم راه میوفته
الانم‌ک یاد گرفته بلند شه وایسه دیگه نمیشه تنهاش بزارم روروئک هم نهایت یک رب نمیشه بیشتر گذاشت
قبلا غذا میدادم دستش میزاشتم صندلی غذاش میخورد سرگرم میشد الان دیگه نمیمونه
دندون دراورده؟

عزیزم 😍 همه بچه هامون همینطورن من تا شوهرم نیاد ی دسشویی نمیتونم برم . همیشه کنارش نشستم باهاش بازی میکنم یا مراقبشمفمر میکنم تا نزدیک دوسال قضیه همین باشه تا یکم فهمیده بشن درک کنند نباید خودشون رو ب کشتن بدن

وای خواهر منم همینم اوایل از استرس گریه هاش الانم که بدتر شده مدام نق میزنه
هرکی منو میبینه میگه چرا اینقدر لاغر شدی 😞😞😞

چهار دست پا بره بدتر میشه خودشو میگیره بلند میشه با سر میاد پاین