۸ پاسخ

وا این چ حرفاییه دختر نزن از این حرفا خدا قهرش میگیره اعصاب نداری چرا بچه میاری بچه میاری باید خودتو با شرتیط بچت وفق بدی زیر نظر دکتر اطفال باش بهت میگه چیکار کن هزار راه هست بچه هم گرسنه باشه میخوره شیرشو یا غذاشو بچه ت تازه شش ماهشه ناراحت نمیشی خودت این حرفارو ب زبون میاری والا من ناراحت شدم

ووی نگو اینجوری
چشاتو ببند تصور کن حرفتو ببین میتونی طاقت بیاری بدون کوچولوت
این روزا میگذره عزیزم
برای خیلیای مام همینه ازینم من از چهار ماهگی درگیرم ولی نگاش میکنم میگم کیو غیر من داره مگه
من خواستم که بیاد

ببین کدوم غذا رو بیشتر دوس داره همونو بده

راستی، بچه توی سنِ بچه های ما هیچ کارشون از روی لجبازی نیست که، طفلی ها مشکل دارن ولی چون نمیتونن بیان کنن با گریه و این کارا نشون میدن که اذیت هستن

۶ ماهگی چندکیلو بود السا جون؟

وااای عزیزمممم منم که درکت میکنم خیلی سختهههههههه😑

سلام عزیزم اول اینکه خداقوت بده بهت
واقعا شرایط سختی داری، منم بچم غذا کمکی نمیخوره خیلی دارم اذیت میشم فقط شیر میخوره کلی لاغر شده و منم حرص میخورم
ولی دارم غذاهای مختلف رو امتحان میکنم ،میگم شاید تکراری شده
کاملا حق داری خسته و سرخورده بشی مامانِ مهربون، ولی حق نداری جا بزنی خوشگلم بگرد یه دکتر خوب پیدا کن ببر پیشش بذار کمکت کنه، شاید رفلاکس پنهان داشته باشه، شاید یبوست داره...تلاشت رو بکن ،کم نیار ان شاءالله علتش رو میفهمی و درست میشه💚
شما خیلی قوی هستی که داری این شرایط رو تحمل میکنی، واقعا احسنت

رفلاکس نداره بچت ؟؟؟پسر من رفلاکس پنهان داشت شیر نمیخورد باید دارو مصرف کنه

سوال های مرتبط

مامان السا کوچولو😍 مامان السا کوچولو😍 ۷ ماهگی
مامانا من خسته شدم چرا همه چیه من با چالش بدبد روبرو هستم .بخدا دیگه میخام خودمو بکشم خدا خیالش راحت بشه به اندازه کافی عذاب کشیدم
رو.زایمان تا مرگ رفتم یعنی واقعا مرده بودم یهو نفسم برگشت بخاطر درشت یودن بچه و مشکلات دیگش. الان هشت ماهشه از لاغری داره میشکنه باز اینجوری دارم پیر میشم باهاش. از قبل سه ماهگی اعتصاب شیر کرد دیگه با زحمت و زجر تو خاب میدمش. یه مدت غذا خورد الان یکماه و خرده هست دیگه برا غذا هم دهنش مینده . دکترم فقط میگه رفلاکس پنهان . اخه بچه هست صبح تا شب در حال بالا اوردنه ولی باز میخوره . این چه دردیه ک بچه من گرفته
همشم نق نق
تو.شهر غریبم هیشکی هیشکیو ندارم شوهرمم تا غروب سرکاره
خدایا به خودت قسم دیگه بریدم چرا نذاشتی بچم دلخوشیم یاشه تو این تنهاییا چجوری دلت برام نسوخت
چرا زجرام با این بچه تموم نمیشه دیگه از اینده هم میترسم چون بهتر ک.نمیشه بدتر میشه همش مشکلات جدید
کاش همون رو.زایمان من که زجرام کشیده بودم گناهام بخشیده شد همونجا میمردم الان چارماه دیگه سالمو میدادن گم شده بودم از این زندگی