تجربه زایمان طبیعی 🤗
از اونجایی که من پیاده روی وورزش داشتم ولی متاسفانه باآمپول فشار زایمان کردم چندشبی بوددردداشتم میگفتم اگه بیشترشدمیرم بیمارستان تا اینکه چهل هفته شدم نوبت بهداشت رفتم گفت برونامه بگیرازماماتابری زایشگاه هم جون خودت حیاتیع هم بچه گفتم نمیشه یه روزدوروزدیگه صبرکنم گفت نه حتمابروگفتم باشه نامه گرفتم وعصرش رفتیم زایشگاه که نوارقلب بچه روبگیرن و هیچی همرام نبرده بودم نه ساک بچه ونه مدارک شناسایی فقط سونوهام و آزمایش هام 🤦باخودم میگفتم نوارقلب میگیرن میایم خونه 😂تارفتم توزایشگاه فهمیدن چهل هفته هستم گفت بستری بایدبشی من چشام دراومد😳😂ای بابامن اومدم واسه نوارقلب گفت نه خانم هفته ات بالاست همراهش برودستکش وزیراندازبگیرواسترس منوفراگرفتع بود🤦😂ماماگفت بروروتخت درازبکش واسه معاینه یه زیرانداز همرام بود از استرس ادرارگرفتم🤦😂😂 گفتم اول میرم سرویس گفت برواومدم ازسرویس معاینه کردحالامنی که از معاینه میترسیدم گفت سه سانتی تعجب کردم 😳😳به همراهم گفت که تادوساعت دیگه زایمان می‌کنه حالامنومیگی هم خوشحال وهم استرس منوبردن یه اتاق دیگه که مخصوص زایمان بودچندتاورزش بهم دادن وتوپ هم آوردن وسروم زدن چندتاآمپول توسروم زدن واین ماماکه کنارم بود بجای اینکه تورگ بزنه سروم توپوست دستم زدکه جیغ زدم خودش هم ترسیدزوددرش اوردوخونریزی کرددستم😐😐تودست دیگه ام زدکم کم دردام داشت شروع می‌شد تواتاق تنهام گذاشت رفت گفت ورزش کن اگه دستشویی بزرگ داشتی صدام کن من خانم مرادی هستم تادردم بیشترمیشدصداش میکردم معاینه میکردوجونم درمیومدتااینکه دردام بیشترشدوهی معاینه تا اینکه احساس دستشویی بزرگ کردم صداش زدخانم مرادی بیاگفت درازبکش معاینه کرددیدکه وقتشه رفت پارچه سبزقیچی وسایل همه چی آورد

تصویر
۱۰ پاسخ

قشنگم کدوم بیمارستان بودید ؟؟

من آخر هاش یه جورایی تو ابهام بودم نمی دونستم چی داره میشه کم مونده بود از حال برم

خب دو ساعت بعد زایمان کردی

منم در حال پیاده روی بودم کیسه آبم ترکید افتادم به درد رسیدم بيمارستان بچه ب دنیا اومد 😐قبلش هیچ علایمی نداشتم

خداروشکر عزیزمممم😍😍😍
تجربت خوب بوده

من سزارین بودم تجربه شمایی که طبیعی هستین رو میخونم تپش قلب میگیرم

منم زایمانم قراره طبیعی باشه ولی خیلی ترس دارم برای شما بی حسی و اینا انجام ندادن؟

واییییییی من میترسم منم این هفته ۴۰میشم ولی هیچ علائمی ندارم ۱سانت هستم هنوز موقع بیرون اومدن بچه دردت زیاد بود؟

عزیزم قدمش مبارک باشه انشالله بسلامتی زیر سایه ی پدر و مادر بزرگ بشه

مرسی👍

سوال های مرتبط

مامان نیکان 😍 مامان نیکان 😍 ۵ ماهگی
مامان 🩷🩷🩷 مامان 🩷🩷🩷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از زایمان
من قبل اینکه زایمان کنم خیلی دوس داشتم طبیعی زایمان کنم سونو ۳۲ هفته رفتم گفت بچه سفالیکه دیگه سونو نرفتم مامای خصوصی گرفتم بهم ورزش داد و گفت پیاده روی کنم و اینکه دیگه لازم نیست برم پیش دکتر خودش منو معاینه کرد یه بار گفت لگنت خوبه بار دوم گفت بد نیس که کاش میرفتم دکتر هم معاینه می‌کرد سونو هم کاش ۳۷ هفته میرفتم من ورزش ها رو بعضی روزا انجام می‌دادم دیگه وقتی همه کارام رو انجام دادم روز بعد با ورزش و پله نوردی کیسه آبم باز شد رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن ۱ سانت بازه که مامای خودم آخرین بار گفته بود ۳ سانت بازه زنگ زدم بهش گفتم اونم با پرستارا صحبت کرد قرار شد ۴سانت که باز شد بیاد خلاصه منو بردن لیبر یه ماما اومد منو معاینه کرد هنوز درد نداشتم گفت اگه تا ساعت۱۲ دردات شروع نشن آمپول فشار میزنن دیگه ورزش بهم داد انجام دادم ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود آمپول فشار زدن ساعت ۱۲ بود معاینه کردن ۴ سانت باز شده بودم زنگ زدن ماما اومد منم چون آمپول فشار زده بودن دردام شروع شده بود خیلی شدید بودن جوری که نم میتونستم بشینم نه ورزش کنم خلاصه ماما اومد معاینه کرد که من تازه اونجا فهمیدم معاینه چیه😑با هر سختی بود معاینه شدم چند بار ورزش هم خیلی سخت بود انجام دادنش که اونجا پشیمون شدم از انتخاب طبیعی کاش رفته بودم سزارین خیلی بهم گفته بودن نرو طبیعی پشیمون میشی گوش نکردم خلاصه بعد کلی درد کشیدن و معاینه شدن فول شدم که آخر معاینه کردن من چون بچه بجای سرش صورتش تو کانال بود دکتر کشیک اومد منو اورژانسی سزارین کرد اینطور من هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین شدم ولی اگه برمیگشتم عقب اصلا زیر بار زایمان طبیعی نمی‌رفتم خیلی سخته
مامان امید مامان امید ۴ ماهگی
تجربه ۲ زایمان طبیعی
وارد چهل هفته که شدم احساس کردم دوروزی میشه هم حرکت بچه کم شده هم کمی درد دارم اولش رفتم مرکز بهداشت گفتم صدای قلب گوش بدین گفتن صداش خوبه ولی چون از ۴۰ هفته گذشتی نامه بستری می‌دیم محض اطمینان هم بروnst هم اگه دکتر مشکلی داشتی بستریت کنه دیگه، منم شب ساعت ده آماده شدم چون فک نمی‌کردم بستری کنن اصن وسایل بر نداشتم ولی مامانم گفت بردار بزار داخل ماشین چون ممکنه نیاز باشه جای تورو نمیگیرن که ، رفتیم بیمارستان و تا نوبتم سه ساعت یک شد,دکتر اومد ان اس تی گرفت گفت ضربان قلبش جالب نیس و معاینه کرد دو انگشت بودم گفت بستری میکنم و لباس داد تا عوض کنم ، ماما اومد اتاقمو نشون داد رفتم تو ، بهم گفت مثانتو خالی کن معاینه کنم تا بهتر تشخیص داده شه چند سانتی رفتم سرویس و اومدم معاینه کرد گفت دو سانتی ولی دوسانته خوب ورزشارو انجام دادی ؟گفتم آره ، گفت ماساژ پرینه هم انجام دادی گفتم بله ، گفت پس ظاهراً اینطور که معلومه خوش زایی و زیاد اذیت نمیشی
مامان .....👶.... مامان .....👶.... ۱ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمان طبیعی ام رو بگم با اینکه اصلا از لحاظ بدنی اماده نبودم چون قرار بود سزارین اختیاری بشم از ۸ ماهگی نظرم برگشت دکتر معاینه کرد گفت لگنت خوبه منم دیگه کم کم شروع کردم پیاده روی نیم ساعت و یکی دوهفته اخرم ورزش لگنی یه جلسم باشگاه رفتم خلاصه رفته بودم توی ۳۹ هفته هر روز ورزش لگنی پیاده روی معاینه معمولی که شدم ۱سانتو نیم بودم یه هفته از معاینه گذشت چرا من هیچ دردی ندارم همش میگفتم نکنه تا ۴۱ ۴۲ بمونه گفتم باید برم معاینه تحریکی بشم بلکه باز تر بشه برای مطب نوبت گرفتم دقیقا همون روزم کلی توخونه تمرین لگنی کردم احساس فشار به واژن و لگنم داشتم دوش ابگرم گرفتم رفتم مطب گفتم برم دستشویی قبل معاینه همین که رفتم دستشویی توی دستشویی کیسه ابم پاره شد افتضاح سریع اومدم گفتم کیسم پاره هرچی داشتن دادن که اب نریزه توی مطب دراز کشیدم روی تخت کلی معاینه کرد ۵ ۴ بار با همون کیسه اب پاره ماما بهم گفت پاشو اسکات بزن تا شوهرت بیاد دنبالت برو خونه دوش بگیر بعد بیا بیمارستان منم نگران بودم گفتم نه مستقیم میرم بیمارستان رفتم بیمارستان ساعت ۷ کم کم دردام شروع شد ماما خصوصی داشتم اومد