خوب خانوماااا تجربه زایمااااانم

آقا من ۳۱ اردیبهشت خیلی دیگه عصبانی بودم
هفته چهلم بارداری بودم
دکترم گفت بسته ای و اینکه بچه بالاعه گفت همین جوری پیش بری
تا ۲ هفته دیگه ام زایمان نمیکنی
من حسابی عصبانی بودم رفتم ۵ ساعت فیکس پیاده روی کردم درزش کردم
شببش دل دردم شروع شد دو روز قبلشم معاینه شدم یه کم ترشحات خونی داشتم
دیگه روز یکم بود که دل دردم از صبح شدید تر شد شد نیم ساعت به نیم ساعت
رفتم‌خونه مامانم‌اینا
مامانم اسرار کرد که پاشو بریم‌بیمارستان
من میگفتم نه میخوام‌دردام بیشتر بشه بعد برم دیگه به اسرار مامانم حاضر شدم‌ساعت ۴ رفتم بیمارستان قدس
گفت باید ان اس بدی بعد معاینه کنم
دیگه آن اس دادم گفت انقباض داری باید معاینه ات کنم
معاینه کرد گفت دو سانت بازشدی
زنگ زدن به دکترم
دکترمم گفت دوباره معاینه تحریکی کنید بفرستید بره ۳ ساعت پیاده روی کنه بیاد دوباره معاینه کنید اگه شده بود ۴ سانت بستری بشه

۱۲ پاسخ

من توبیمارستان سینارضاآشتیانی زایمان کردم راضی بودم خیلی خوب بودهمراه هم تالحظه آخرپیشم بودکه دخترم میخواست بدنیابیادرفت بیرون زایمانم طبیعی بودهزینمم زیادنبود

ای ننه قشنگم مبارکت باشه ینی میشه منم بیام بگم زاییدم تموم شدددد رفت

خب آخرش چی شد😂😂

🤧🥲او چقدر پیاده روی کردی خواهررر

خببب بقیهش

بسلامتی مبارک باشه چ سخت بهت گذشت ولی گذشت بلاخره انشالله قدمش خیرو پربرکت باشه

یعنی ۵ساعت پیاده رویه جواب داد؟؟؟

از بیمارستانشم بگو که راضی بودی یا نه

خب بازم بگو

خبببببب

بسلامتی عزیزم
بیمارستان قدس چطور بود؟ راضی بودی؟ دکترت کی بود؟

بقیشو هم بگووووووو😂

سوال های مرتبط

مامان آیلین🩷 مامان آیلین🩷 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
من از روز اول ک باردار شدم میگفتم باید طبیعی زایمان کنم و همونطور بود ک بچم سفالیک بود و لگنمم برای زایمان طبیعی خوب بود روز جمعه با درد از خواب بیدار شدم فهمیدم دردام مث دردای قبلا نیست زیر شکمم درد داشتم بیدار شدم رفتم دوش گرفتم وقتی از حموم اومدم بیرون ترشح خونی ازم اومد مطمئن شدم دیگه باید برم بیمارستان ساعت ۳بعدازظهر بود ک رفتم بیمارستان وقتی معاینه داخلی کردن گفتن دردت درد زایمان ولی فعلا دو سانت رحمت بازه برو بگرد راه برو دو ساعت دیگه بیا منم رفتم بعد دو ساعت ک اومدم هنوز دو سانت بودم و دردام شدیدتر میشدن فاصله بین دردام هم کم تر میشد ولی هربار معاینه میشدم فقط دو سانت بودم اخرش دیگه به گریه افتادم من درد شدید داشتم ولی اینا میگفتن ما با این دردا بستری نمی‌کنیم حداقل باید ۴یا۵سانت رحمت باز بشه ک بستریت کنیم خلاصه ساعت ۱۱ شب بود ک با درد زیاد رفتم واسه معاینه گفت تازه رحمت ۳ سانت باز شده گفت برو بگردم رفتم دو ساعت دیگه گشتم وقتی اومدم هنوزم سه سانت بود با درد های شدیدتر بلاخره ساعت ۳شب یکی از ماماها گفت من معاینه تحریکی میکنم تا ۳ سانتت حداقل یشه ۴سانت ک بستری بشی بعد معاینه تحریکی شدم ۴ سانت کیسه آبمم پاره کرد و لباس تنم کردم رفتم تو یکی از اتاق های زایمان از ساعت ۴تا ۶ صبح همون ۴سانت بودم بعد ساعت ۶با معاینه های تحریکی شدم ۷سانت دیگه از درد زیاد به هیچ جا بند نبودم اینقد حالم بد بود ن میتونستم بشینم ن پاشم ن دراز بکشم فقط همه جا رو چنگ مینداختم