۱۲ پاسخ

من دخترم 4 سالشه گوشش رو سوراخ نکردم، گوشواره و دستبند و گردنبند هم داره ولی براش ننداختم.زمونه بدی شده آدم می‌ترسه

ترست کاملا به جاست تو این دوره زمونه حتی بدلم تن بچه ت نپوش که دشمن جونش میشه اصلا بچه هیچی از جواهرات نمیفهمه تا عاقل و بالغ نشده نزارین منکه خدا رو شکر حتی گوش دخترمو سوراخم نکردم

و من ک گردنبند پسرمو تو مراسم دندونی از گردنش دزدیدن اونم فامیل ها بودن چ برسه مردم

لعنت بهشون کاری کردن همش تن و بدنمون میلرزه منم خیلی میترسم خودمم النگو دارم همش میدم بالا ساق دست میندازم

از همون گوشواره میخی ها که همون اول که سوراخ می‌کنی میزنند بگیر بنداز گوشش نه دید خیلی داره نه سوراخ گوش بسته میشه

یه جفت نقره بگیر بنداز اگه خیلی نگرانی من تنها زیاد بیرون نمیبرم جاهاییم که میبرم همه آشنان و نزدیکمه خیالم راحته پارک اینام اصلا ازشون دور نمیشم

نخ بزار بهتر اینجوری بسته نمیشه

منم وحشت دارم برا همین. گوشش و سوراخ نکردم هنوز

من گوشواره های دخترم بستم جایی خیالم راحته به سختی باز میشن

وای دقیقا اینجا زن همسایمون اون شب میگفت رفتیم پارک دخترم بدو بدو اومد سمت گربه می‌کرد دیدم گوشش پارس داره خون میاد گوشوارشو در آورده بودن دگ معلومم نشده کی بوده

بچه فامیل ما بچه اومده بیرون مامانش پشت سرش بوده جلو در خونه موتوری گوشواره هاشو میکشه گوش بچه رو پاره میکنه بخاطر ۲ گرم طلا
خیلی ریسک داره من ک اصلا این ریسک و نمیکنم

من سوراخ نکردم النگو و توگردنیم داره براش ننداختم،ازین گوشواره های میخی گوش کن بدل به راحتی درنمیاد

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
خونه مامانم بودم ،خواهرمم بود با بچش،بچه اون ۴سالشه ،یه دو دیقه نگاهم از بچم رفت دیدم با ابپاش اب ریخته تو دوتا گوش بچم سریع با گوشپاک کن و دستمال پاک کردم گوش بچمو،بچم گریه میکرد دستمال رو رو گوش بچه اجیم گزاشتم و به بچم گفتم ببین گوش مهرادم پاک کردم که بچه اروم بشه ،مهراد بچا اجیم شروع کرد گریه کردن ،اجیم تو جمع که خاله ها و خواهرا بودن یه دفعه با اخم گفت چیکار کردی بچه منوووو ،گفتم کاری نکردم فقط دستمال رو دو طرف گوشش گذاشتم و به بچم گفتم ببین گوش اونم پاک کردم که آروم شد بچه ، خیلی ناراحت شدم از برخودش تو جمع ،دلم شکست یهو ،سریع لباس پوشیدم زنگ زدم تاکسی اومدم خونه ، هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به خاطر بچه با من اینجوری حرف بزنه تو جمع،اصلا دلم نمیخاد مادرا خودشونو دخالت بدن تو بحث و دعوای بچه ها، ولی من فقط خواستم بچه اروم بشه فقط دستمال گذاشتم دو طرف گوش اون و گفتم مامان ببین گوش اونم پاک کردم ، تبه نظرتون کار من اشتباه بوده یا کار اون ؟؟ من باید چیکار میکردم؟ میخاستم بغضم نشکنه که سریع اومدم خونمون ،اومدم اینجا یه دل سیر گریه کردم ،شوهرمم امشب شیفت تا فردا صبحه،من تازه رفته بودم بمونم امشبو
مامان محمدامین مامان محمدامین ۲ سالگی