صب شوهرم خواب بود منم دخترم و فرستادم برا سوپری جفتمون منم ایستادم براش دم در گفتم برو برامون ماست بگیر رفت گرفت اومد...الان پدرش بیدار شد من تو اتاق بودم صداشو شنیدم به دخترش میگه ماست کی اورده دخترم بش گفت هااا نمیدونم اصلا یادش رفته رفته ماست خریده چرا اینجوری میکنه😓باباش بش گفت دیشب که ماست نداشتیم بش گفت نمیدونم اصلا حرف نزد
دخترم خیلی فراموش کاره🥺😓

فراموش کار نیست
سرعت پردازش ذهنش پایینه

عزیز دلم مادری نگرانیتو درک میکنم، اما بچه هستن یوقت یچیزایی رو فراموش میکنن ،خواهرزاده من دوازده سالشه شاگرد زرنگ کلاسه اما تو خونه خواهرم باید یه حرف رو چندین بار واسش تکرارکنه بعضی وقتا کلا یادش می‌ره انجام بده، خداروشکر کن تنشون سالمه، خواهر من باشوهرش نسبت فامیلی نداره اما خانواده شوهرش ارثی بیماری قلبی دارن، برادر شوهرش ، پدرشوهرش بخاطر همین بیماری فوت شدن انقد خواهرم می‌ترسه همش میگه نکنه خدای نکرده بچه های منم این مشکلو داشته باشند تا دخترش میگه دلم درد می‌کنه خواهر من دنیا روسرش خراب میشه همیشه این ترس همراهش بوده، مهم اینه که تنشون سالم باشه، پسر خودم بدو تولد تیرویید داره الآنم تحت مراقبته، اولش انقد ناشکری میکردم ،میگفتم خدایا چرا بچه من باید اینطور باشه، اما یسری بچه هارو میبینم آنقدر بیماریهای سخت دارن میگم خدایا شکرت ، اصلا نگران نباش خداروشکر کن چهارستون بدنشون سالمه

سلام خوبی مامان چشم بادومی پسرتو بردی دکتر ؟

بنظرم بازیگوشی میکنه
سر کارتون میزارع

باهم میرفتین
خودتم باهاش میرفتی
بچه است

خب بهش میگفتی به باباش بگه خودش اورده

عزیزم ترسیده دیگه😍🤣

چند سالشه