۷ پاسخ

پسر من اینجوری می‌کنه

عزیزم چ کارایی انجام میده الان؟؟؟؟؟

بچه منم همینه همش دولا میشه ی چیزی برداره دیروز از رو مبل افتاد ‌.خیلی شیطونه

عچاردست و پا نمیره دستشوییم نمیتونی بری

پسر منم این حرکتو داره یاد میگیره🥹😂

منم دیگ نمیزارمش🤦🏻‍♀️😂

وای عزیزمممم چقد شیطونه

سوال های مرتبط

مامان پِسته🤰😎🧒🧿🫀 مامان پِسته🤰😎🧒🧿🫀 ۱۰ ماهگی
مامانای با تجربه میشه لطفا راهنماییم کنید
میدونم نمودار رشد بچه ها با هم فرق می‌کنه و قرار نیست همه مثل هم باشن
ولی راستش دارم کم کم نگران میشم لطفا همه توضیحاتم بخونید و راهنماییم کنید و راهکار بدید:🙂
من یه مامان اولی هستم و به شدت ترسو
از وقتی که پسرم به دنیا اومد اصلا این بچه رو شکم نزاشتم که بخواد رو شکم بمونه به این سن هم رسیده خیلی رو شکم نمی‌مونه تا میزارم در حده چند دقیقه بعد گریه می‌کنه
یکمم خودم کوتاهی کردم که باهاش تمرین نکردم
و مورده دیگه اینکه نشستن و باهاش دیر تمرین کردم هنوز که هنوزه کامل و قشنگ نمیشینه در حده چند دقیقه اونم گاهی
خودشم علاقه ی نشون نمی ده گریه می‌کنه
از بس بچه رو خوابوندم بیشتر دوست داره بخوابه 🥹🥹🥹
خیلی از هم سن و سال های خودش و دارم میبینم که قشنگ میشینن یا چهاردست و پا میرن،دستشون و میگیرن یه جای بلند میشن و قدم برمیدارن
اما پسره من نه 🥹🥹🥹🥹😭😭😭😭
میدونم اول از همه خودم مقصرم که رو حساب ترس با این بچه خیلی تمرین نکردم احساس میکنم داره دیر میشه
لطفا بهم راه حل بدید که چیکار کنم بهتره چه تمرینی بکنم که پسرم بشینه و رو شکم بمونه که بعدش بخواد چهار و دست پا بره و دستش و بگیره جایی قدم برداره و بلند بشه؟؟؟
مامان جانای قشنگم 🤍 مامان جانای قشنگم 🤍 ۱۰ ماهگی
سلام خانما خوبین 🖐️

بیاین که من امروز سخت ترین روز زندگیم بود مردم و زنده شدم اتفاق بدی واسه دخترم افتاد بدیش اینه من خودمو مقصر می‌دونم 😓😭😭
با خودم میگم تو وظیفت اینه که فقط مواظب بود باشی فقط باید حواست بهش باشه اگه چیزیش میشد من چه خاکی تو سرم می ریختم از صبح نماز میخونم و دعا میکنم و شکر میکنم که خدا مواظبش بود 🥺😭😣💔

اینجوری بود که خونه مادرشوهرم بودیم مهمون داشتن اونجا من روی نیز غذا خوری نشسته بودم تو آشپزخونه جانارو گذاشتم رو میز داشت با اسباب بازی هاشو بازی میکرد پدرشوهرم اومد خونه از روی نیز پاشدم که احوالپرسی کنم جانا فک کرد میخام برم با اینکه یک دستم به جانا بود خودشو پرت کرد افتاد از رو میز روی فرش به کرن ی صدایی کرد سرش و گردنش فک کردم خدایی نکرده شکست داد زدم که بچم خدااااااا 😭😭😭😭
همه اومدن شوهرم تو حیاط بود اومد سریع بغلش کرد من اون صحنه کور شده بودم تمام بدنم داشت می‌لرزید از روی زمین که برش داشتم بغلم کردمش قلبم از سینه داشت میزد بیرون شوهرم آوند گرفته ازم گفت چه جوری افتاد گفتم به سر گفت سریع باش بریم بیمارستان سریع سوار ماشین شدیم با مادر شوهرم رفتیم بیمارستان پرونده تشکیل دادن و عکس از گردنش و سرش گرفتن دکتر ماینش کرد
😓😭💔
گفتن خداروشکر خوبه هیچ مشکلی نداره. 🤲🧿
گفتن نیم ساعتی بشینید ببینم بالا نمیاره بهش شیر هم دادیم با آبمیوه خداروشکر خورد و بالا نیاورد بعد یک ساعت دکتر دوباره اومد ماینه کرد و عکس هاشو چک کرد دوباره گفت الحمدالله که خوبه و اتفاقی نیفتاده واسش 🤲🤲🥹

اومدین خونه بعد تقریباً دو ساعت خوابید و الآنم خوبه خداروشکر غذا شو میخوره بازی می‌کنه حالش خوبه