امروزم ی پروژه جدید برای برگردوندش به سینه داشتم که شکست خورد
خواستم شیرخشک با قاشق کوچولو بدم نیم ساعت طول کشید فقط یک کوچولو از شیرکم شد شیر یخ زد و نشد و ریخت ریز ریز لباسش در نهایت گریه کرد کمرمم گرفت و تمام 💔
من همه این راه هارو امتحان کردم
قطره چکان
سرنگ
قاشق
هیچکدوم جواب نداد
اینکه بیاید بگید آد بزن سر سینت بگیرتش چ فایده
مگه فقط گرفتنه نهایت هروقتم میگیره ب عنوان پستونک اروم مک میزنه ک بخوابه ن ب عنوان منبع تغذیه...
من هربار که شیشه شیر میگذارم دهنش
با خودم میگم خدایا چرا اینطور شد
این ارزوم نبود
دلم شیردادن میخواست حتی لباسش هم خریده بودم هععی
میدونم این روزا میگذره
این بچه بزرگتر میشه چشم بهم زدنی
ولی...
شاید ی روزی یادم بره
یا برام کم رنگ شه
ولی دردش مث یه زخم عاطفی همیشه رو دوشمه
مث اون روزی که رفتم سز در حالی ک دلم طبیعی میخواست تا یغدش سرپا باشم
تا به همه اونایی که از طبیعی میترسوندم بگم دیدیت شد دیدیت درد نداشت اونقدا هم دیدین تونستم هم من هم بچه سالمیم
بعدم شروع کنم شیر دادن بچم
ولی نشد
خیلی خستم
خیلی نشخوار فکری میکنم
خیلی بدنم داغونه
روحم غمگینه
جسمم زرده زرد

۱۲ پاسخ

من چرا اشکم در اومد🥺

ببین بعضیا میگن سزارین که چیزی نیست سزارین ۷ لایه میبرن شکمو اولین راه رفتن عین مرگه برای آدم خون آدم میره طبیعی هم که نگم از درد شدیدش که همه میدونیم پس هر دو سخته فرقی بینشون نیست و شیرخشک هم همچنین چون مفت کسی بهت شیر خشک که نمیده از خود و خوراکت میزنه تا پولشو جور کنی همینقدر که سینه ات رو میدی همونقدر وقت میزاری نصف شبا تا کامل بخوره آروغشو بگیری بخوابونی یکم به بدنت استراحت بده چن روز فکرتو کلا از همه چیزای منفی دور کن

همدردیم خواهر شیرم داره خشک میشه ولی نمیگیره

تموم حرفای دلمو که هرروز بهش فکر میکنم و تو تنهایم براش گریه میکنم رو تو یکجا گفتی😭

همون روز اول شیر خشک دادی؟

عزیزم چرا خودتو ناراحت میکنی با این چیزا بچت حس میکنه ناراحتی تو رو منم میخواستم طبیعی بیارم اما نشد ولی غصه خوردن نداره ک مگه فرقی میکنه با چه روشی به دنیا اومده هر دو سختی خودشو داره بعدشم برای شیر دادن هم عذاب وجدان اینو نداری که هرچی بخوری رو کولیک و دل درد بچه تاثیر داره

عزیزم منم مثل خودت اینقده عذاب وجدان دارم که چرا بچم سینمو نگرفت هرکاری
کردم فدا سرت عزیزم شیر خشکم خوبه درسته به پای شیر مادر نمیرسه ولی بعد 6 ماه دیگع سعی کن چیزای مقوی بدی انشالله جبران میشه یه حکمتی هست بنظرم که اینطور شده گلم اصلا نگران نباش و عذاب وجدانم نداشته باش منم وضعیتت دارم

تورو خدا ول کنین این افکار پوسیده قدیمی شیر خشک و شیر مادر برو بشین مطب اطفال نود درصد بچه های مریض که نشستن شیر مادر خوردن اینکه بچه ت اعصاب و روان ارومی داشته باشه اینکه شاد باشه اینکه ببینیه پدر مادرش عاشق همن این براش سلامتی میاره نه شیر خشک و شیر مادر

خواهر سخت نگیر بخدا بزرگ میشه، ممکنه تازه بعد ها هیچکس یادش نمیاد تو از شیرخودت دادی یا شیرخشک،
حق داری.
والا ما که شیرخودمون رو میدیم همه جای آدم درد میکنه و بعد درد دندون و این ها هم میکشیم تازه خدا نکنه یه چیزی بخوریم بد باشه واویلا،
سینه هات درد میگیره بعد ها دندون بیاره ممکنه خیلی گاز بگیره، سینه های آدم شل میشه همه اینها هست،
نباید به خودمون سخت بگیریم مهم اینه حال دلمون خوب باشه،
🤍

تو چقد منی

حس میکنم بخاطر این چیزا خودتو خیلی ناراحت میکنی ولش کن از اینم برای خودت غصه درست نکن مادرشدن به طبیعی و سزارین نیست مادرشدن به بارداری سخت و آسون نیست مادرشدن به شیر خشک یا شیر خودمو دادن نیست مادر شدن همونیه که نصف شب از خوابت میزنی نگهش میداری از صبح تا شب زحمتشو میکشی

اگه کامنت توهین آمیز بگذاریو حلال نمیکنم
اگه بدتون میاد نخونید نوشته هامو

سوال های مرتبط

مامان جوجه جان مامان جوجه جان ۳ ماهگی
اگه ناراحت میشید نخونید لطفا
داشتم یه خاطره میخوندم از یه خانوم که سز شده بود
دقیقا اتفاقای من برای خودش و بچش افتاده بود..
دردای شدید شکمی..کم بودن شیر.. و زردی شدید گرفتن بچه...
اون حال بدی که تجربه کرده بودم
رفتار بد پرستارا..
همش اومد جلوی چشمم..
نمیدونم چرا برای من انقد خاطره ی بدی موند
هربار که به بچم شیرخشک میدم همه خاطره هام میاد جلوی چشم
الان دو ماه و نیم گذشته ولی بدنم هنوز خیلی ضعیف هست
دیروز ی سری لباس از کمد ریختم بیرون تا کنم تا بچه خوابه و ی سری کارای خونه انقد حالم بد شد که از درد بدن گریه م دراومد..
تمام بدنم از بعد سز تا همین الان زرده زرده.. اونقد ک انگار اب و زردچوبه زدن به پوستم حس میکنم مادر خوبی نیستم با این وضع زایمان و شیرخشکی شدن بچم
چند روزی غصه نخوردم و خودمو زدم ب بیخیالی
ولی دیشب شیرخشک خیلی بوی بدی میداد انداختم دور و دلم برای بچم کباب شد همش میگم خدایا نکنه یکی از این قوطی ها ی روز خراب باشه بچم چیزیش شه خدایا کاش زودتر یه سال بشه با غذا بیشتر سیرش کنم.. وو.....
خیلی دلم میخواست زایمان طبیعی کنم بگم دیدید شد شیر بدم ذوق کنم از شبر دادن ب بچم
خواهرم همش زنگ میزنه میگه اره ماها نمیتونیم طبیعی بزایم چرا از فکرش درنمیای میگم چطو مامان تونس مارو بزاد...
من خیلی ناراحتم
برام سلامت رحمم خیلی بهم بود
دلم نمیخواست شکاف عمیقی بخوره
میدونم که بچه داشنن دست خداس
ولی از این ک بگن تا 3 تا بیشتر نمیتونی سز شی و بقیه ش ریسکه متنفرم...
خیلی دلم گرفته دوباره
میشه برام صلوات بفرستید
مامان جوجو 🐥 مامان جوجو 🐥 ۲ ماهگی
تجربه شیردهی:
من سینم پر از شیر بود ولی نوک سینه نداشتم و بچم اصلا نمیتونست سینمو بگیره. از همون اول شروع کردم با شیردوش سینمو دوشیدم که شیرم خشک نشه و با سرنگ میدادم به بچه. چون خیلی مهمه که بچه آغوز رو بخوره و شیر هم با دوشیدن و مکیدن زیاد میشه. هرروز هم با اینکه نمیتونست سینمو مک بزنه، میذاشتم دهنش تا بهش عادت کنه و شاید بگیره. یکی دو روز آخر هم دیگه با سرنگ‌ ندادم، با شیشه شیر دادم که مک زدن رو یاد بگیره. شش روز گذشت و دیگه کامل شیر داشتم ولی هنوز نمیگرفت. شب که گرسنه از خواب بیدار شد و ولع مکیدن داشت، یه ذره شیرخشک ریختم دهنش که دهنش شیرین بشه و ببینه شیر هست، بعد سریع به جای شیشه شیر ، سینمو گذاشتم تو دهنش. گرسنه بود و با قدرت مک زد که من از درد مردم و اشکم سرازیر شد. هم اشک شوق هم اشک درد. دیگه کم کم بیشتر سینمو دادم و فقط وقتی سیر نبود شیرخشک میدادم. تا دیگه قبل یک ماهگی شیرخشکو کامل حذف کردم و تا الان که دوماهش شده یک قطره شیرخشک ندادم چون هرچی بچه بیشتر مک میزنه سینه رو، شیر هم بیشتر میشه. فقط یه چیزی رو حتما حواستون باشه که سر سینتون خشک نباشه موقع دوشیدن که زخم میشه و داغون میشید. همیشه کرم شقاق بزنید که نرم بشه. ولی با کرم ندوشید که شیرش کثیف بشه وگرنه اون شیرو باید بریزید دور. من سر یکی از سینه هام که زخم شده بود، کرم میزدم کلی که سرش از کرم سفید میشد و با همون میدوشیدم آروم اروم و میریختم دور که فقط دوشیده باشم و زخمش خوب بشه
مامان ساره👸🏻 مامان ساره👸🏻 ۴ ماهگی
#برای_دخترم
بزرگتر که بشی برات میگم،من تمام تلاشم رو کردم مامان تو شیر خودم رو بخوری،حتی شده یک قطره!!!
اینکه هم دردسر مامانای شیر خشکی رو دارم و هم دردسرای مامانایی که شیرخودشون رو میدن،فدای یه تار موهات!
اینکه هر سری کلی عذاب میکشم تا این شلنگ درست تو دهنت بیوفته و ۵۰ بار سرسری میکنی و دوباره تنظیمش میکنم هم فدای یه تار موهات!
انقد نگاهای اطرافیان عجیبه،حرفاشون برام سنگینه،شیردادن این مدلی سخته،هربار شست و شوی این شیشه و شلنگ سخته...
ولی بازم خوشحالم🥹 خوشحالم که شده یک قطره از شیر منو هم که شده میخوری حتی به بهانه این شلنگ!
خوشحالم که تا شیر میخای همه میگن مامانش بیاد شیرش بده!
خوشحالم که وقتایی که گرسنه‌ای تا بغلت میکنم میری سمت سینه‌م!
نمیدونم شاید بنظر بقیه این عذاب دادن ها احمقانه باشه
ولی من تک تک ثانیه هایی که خودم بهت شیر میدم رو دوست دارم و حاضرم بخاطر تجربه کردنشون هر سختی رو به جون بخرم❤️
و همچنان مصرانه از اینکه با شیشه شیر بهت شیرخشک بدم متنفرممم💔
بمونه به یادگاری از شیرخوردن عجیب دختر من🤪😅
مامان جوجه جان مامان جوجه جان ۳ ماهگی
چنو روز با این ماما درد و دل کزدم بابت سزارین شدنم
میگفت شرایطتت برای طبیعی خوب بوده چرا پس سر شدی
خیلی تعجب کرد
منم کلی در د ودل کردم و گفنم افسردگی گرفتم سر این قضیه و..
امروز این پیامو تو کانالش گذاشته بود.. منظورش دقیقا منم
من خیلی دلم گرفت اینو دیدم
همش میگم کاش پیشش رفته بودم چکاپ شاید نظرمو عوض میکرد کمکم میکرد...
چرا نرفتم.. حکمتشو نمیفهمم دلگیرم از همه از شوهرم که همش سر دکتر بردنم غر زد شاید اگه همراه تر بود من پیش اینم میرفتم. و سز نمیشدم
از خواهرم که انقد منو از طبیعی ترسوند
من از اینایی بودم ک میگفنم ن حتما زایمان طبیعی و شیرمادر
زایمانم سز شد و شیرمم خیلی کم چون شیشه دادن خانوادم تو بیمارستان به بچه و منم بلد نبودم و حالم بد شده بود بچه شیرخشکی شد و از فرداش مک فعال نزد
حالم بده
این آرزوم نبود که رحمم شکاف عمیقی بخوره و بچم از شیرمادر محروم
کاش زندگی دنده عقب داشت
انقد نمیتونم بپذیرم و از فکرش دربیام که فکرکنم از غصه هم سرطانی چیزی بگیرم.. بیجاره بچم💔💔💔💔