آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بخدا حرف دل منو زدی خیلی داغونم
اره خیلی سخته واقعا . مادر بودن کار راحتی نیست و همه توقع دارن ازت که همه کار کنی .من دخترعمم فاصله سنی بین بچه هاش نه ماهه یعنی کلاس اول باهم میرن همه کاراش رو مادرش میکنه چون میگه تنهایی نمیتونم سختمه بچه شیر به شیر باشع
عزیزم من اولیم 3 سالشه، و من خودم 2 روز توی هفته یه مدت یک ساعت کلاس والیبال میرم و این خیلی بهم انرژی میده، بچه ها هم یا باباشون نگه میداره یا مامانم...
گاهی وقتا هم بچه کوچیکم رو میزارم پیش مامانم و با دختر بزرگم میرم خانه بازی
دختر کوچیکم هم شیر خودم رو میخوره، ولی غذاخور شده، خیلی راحت شدم، کمتر شیر میخوره
سخته. مخصوصاً بیرون از خونه. من دیروز بعد ده روز رفتم خونه مادر شوهرم. هلاک شدم. کوچیکه غر میزد اتاق خواب خودشو میخواست. بزرگه مدام باید. پیشش میبودم. خودم دلم میخواست لباس راحتایه تو خونگی مو میپوشیدم. کمک هم نداشتم. شوهرم سر کار بود. مادرشوهرمم مریض. یکی مخواد به اون برسه.مهمونم داشتن. دیگه برگشتنی بزرگه خوابش میومد گریه میکرد. نصف ظرفای شامو چیدم ماشین ظرفشویی بقیه شم موند مهمونشون جمع کنه. مااومدیم خونه.
دو روز دیگه که بزرگ بشه وقت زیاد داری واسه تمیزکاری اما سن بچه ها دیگه برنمیگرده
در هر صورت که خونه نامرتب میشه دائما،فقط شبا که دخترت خوابید مرتب کن،طول روز به خانواده برس و غذا درست کن ،نمیشه؟
من بچه شیر به شیر ندارم، ولی همیشه معتقدم بزرگ کردن بچه های شیر به شیر از بچه های دو قلو خیلی سخت تر هست.تو این شرایط فقط باید کمکی داشته باشی عزیزم ، اگه مامانت جوونه از اون بخواه کمکت کنه.تو هفته یکی دو روز دخترت رو بهش بسپار تا بتونی به خونه زندگیت برسی
شوهر منم هرچی میشه میگه اره فقط تو شیربه شیر داری بقیه ندارن که همین دیشب سر اینکه قبول نکردم برم مسافرت دعوامون شده کلا خیلی بی ملاحظس 🥲
دقیقا وضعیت منم همینه ظرفای ظهر دیروزمم مونده و من نرسیدم بشورم وضعیت خونه رو خودت حساب کن 😑
اما من اینجور موقع که میگی موهاش بهم ریختس یه لحظه کوچیکمو میدم یکی موهاش درست میکنم بعد میام میگیرمش یا خودم جاش عوض میکنم و...
اوخی/عزیزم اولا تپ از قصد این کار نکردی دوما ما توی یکی موندیم تازه من کمکی دارم ولی اصلا به کارای شخصیم نمیرسم زومم به پسرمه ازاینکع شلخته شدم حموم دیر میرم چاق شدم بیزارم و افسرذگی گرفتم/ولی این یع دوره است میکذره سعی کن از دیگزان با پرویی کمک بگیری/بعد متوقع رفتار کن در برابر شوهرت تا اجازه ی ایراد گرفتن نداشته باشع هروقت گفت اینطوری بکو دو روز بچه ها رو نگه دار بعد حرف مفت بزن/خونه رو زیاد تمیز نگنی مهم نیست مهم بچه هاتن
میتونی روزی چندساعت بذاریش پیش مامانت...اگه شیرخشکیه که راحتی..اگه نیس یه فرنی یا بسکویت مادر همراهش بذار وببرش اونجا..حالا من سه تا بچه دارم .اونا درسته بزرگن ولی بازم نمیرسم به کارهای خونه..دیگه نوبتی یه روز میزارم خونه مادرم یه روز خونه مادرشوهرم..همراهش غذاش و...میدم ..یه چندساعتی وقت دارم.هم به خونه میرسم .دوش میگیرم.البته جنگ اعصاب هم دارم با اون دوتا بزرگا ازبس که باهم دعوامیکنن
اشتباهت اینه باید بچسبی به دخترت
پسرت رو بدی نگه دارن
الهی عزیزم چقدر برات ناراحت شدم و با تمام وجود درکت کردم 😔
میفهممت با جون دل منم تک تنها با دوتا بچه منتها من بهتره ۴سالشه بچه اولم ..ولی بازم سخته چون بچه بد قلقیه و کسیم کمکم نیست ..انشالله خدا بهت قوت بده عزیزدلم میگذره این روزا منم شوهرم هیچکس درکم نمیکنه
بافاصله کم بچه دار شدن سخته.
من اینقدر سختی کشیدم که میگمدیگه اصلا بچه نمیخوام.
کاش میشد کارگر بگیرین واسه تمیز کاری
خیلی سخته ، زود بچه اوردی یکم ، میزاشتی بچت یکم بزرگ شه بهتره هم تو راحت بودی هم بچت هم شوهرت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.