۱۴ پاسخ

امان از این جماعت نادان سعی کنیم فرزند صالح تربیت کنیم چه دختر چه پسر هیچ کدوم اون دنیا کاری برامون نمی‌کنند اما اگه ناصالح باشند روحمون همیشه در عذابه . حالا انشالله شما هر جنسیتی دوست داری و به صلاحته خدا همونو بهت بده

عزیزم این طبیعیه شما چون دختر داری میگن که جنست جور بشه ، حتی اگر توی ذهن خودتم بیاد باز اونم طبیعیه ، احساسات دست خود ادم نیست سخت نگیرید و کسی رو سرزنش نکنید خودتونم سرزنش نکنید من یه دونه بچه دارم روزی که رفتم سونو دوس داشتم دختر باشه گفت پسره اشک تو چشام جمع شد، ولی حالا چی شد الان همین پسر دنیامه ، ادمیزاده دیگه 😘

یک دختر داری یک دختر دیگه خدا بهت بده دیگه بهشته من عاشق دخترم

آره منم برا خودم فرق ندارد بقیه میگن بدم میاد می‌خوام خفشون کنم وقتی راجع به جنسیت حرف می زنند این جماعت آدم نمیشن ذهن های عقب افتاده آخه به شما چه

دقیقا مثل من.انقدر هی میگفتن پسر پسر
من عذاب وجدان داشتم اگر دختر شد چی
که البته دختر شد و خدا میدونه من عاشقشم از الان.ولی خب درکت میکنم

منم همسرم یه مدت قبل ازدواج با من عاشق پسر بود بچه اولم دختر شد بخدا از وقتی دنیا اومد شد همه دنیاش بعد که دومی رو باردار شدم میگفتن پسره شوهرت پسر دوست داره فلانه گفتم جنسیت دست من نیس دست خدا و شوهرمه من فقط بدنیاش میارم برین به شوهرم بگین که تغذیه ش درست باشه دیگه لال شدن و ترجیح دادن حرف نزنند حالا هم پسر دارم هم دختر جفتشون و به یه اندازه دوست دارم اصلا فرقی نمیکنه برام این افکار پوچ هست متاسفانه خودت و درگیر نکن این جماعت نادان فک میکنن پسر چیه بخدا هنوز نمی‌فهمم دلسوز مادر و پدر دختره پسر زن بگیره اجازه ش میفته دست زنش می‌ره ولی دختر نه همیشه به همسرم میگم رو پسرم زیاد حساب باز نکن اونی که نمیزارع پشت در بمونی صد در صد دخترمونه

مگه اطرافیان میخوان بزرگ کنن که میگن پسر باشه .شماهم در،جواب براشون بگو جنسیت برام مهم نیست

منم مهم نیست واسم
مادرشوهرمم چون خودش دختر نداره از اول میگفت شما هم دختر دار نمیشید الانم میگه این بچه ت هم پسره
زیاد بهش فکر نمیکنم همه ادمها دوست دارن دختر و پسر رو داشته باشن اما دیگه تا قسمت و حکمت خدا برامون چی باشه
راضی هستیم به خواست خدا

آره عزیزم کامل درکت میکنم..باز وقتی جنسیت تعیین بشه..براش اسم انتخاب میکنن و اونجا هم یه چالش جدید داری..من همه اینا رو سر پسر اولم با گوشت و جونم درک کردم

من انقدر بدم میاد از حرفاشون
دخترم باردار بودم ۵ ماهم بود همه فهمیدن. البته فک کردم مادرشوهرم مثل مامانمه به کسی نمیگه . بهش گفتم همون اول اونم رفت به خواهرش و مادرش و دوستاش گفت . بعدا بهم گفتن ما از اول میدونستیم خیلی بدم که رفته گفته. همش هم میگفت پسره الکی میگی دختره.حالا ببین اگه پسر نبود
الان هم هی بهم میگن کی دومی میاری
حالم از همه بهم میخوره .همه آنفالو کردم حالم بد میکردن.منم الان تو اقدامم خیلی وقته.فقط میخوام باردار بشم جنسیتش فرقی نداره. این یکی میخوام تا ۷ماهگی به کسی نگم حتی به مادرشوهر.تو هم بیخیال باش فقط آرامشت برات مهم باشه

چه اشکال داره که از خدای مهربون و بخشنده ات خواسته دلت رو بخوای؟!؟

وقتی الان قاطع جوابشونوبدی وبگی جنسیتش برام مهم نیست فقط سالم باشه خودتم توذهنت باورت میشه ودیگه فکرای دیگه نمیکنی.جنسیت هرچی باشه الان دیگه ازدست شماکاری برنمیاد

سلام عزیزم خوبی ، میگم من هنوز ۱۰ روز مونده تا وقتم ولی دل دردو کمر درد دارم فک کنم بازم باید نا امید بشم 😔😔😔 منو یادته ؟

سلام عزیزم ی ازمایش خونی هست ک‌ادم‌زودتر متوجه‌میشه ک جنسیتش چیه‌میخوای اونو انجام بدی

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۵ سالگی
سلام مامانای مهربون عصرتون بخیر خوبین حسین جانم ۶ سالشه دیروز که باپدرش رفته بود بیرون یه جا سوییچی خریده بود بعد امروز رفت توی بالکن دید بچه ها توی کوچه ان بازی میکنن گفت منم برم گفتم برو رفت گفت جا سویچیمم میبرم به دوستام نشون بدم گفتم ببر بعد که رفت منم از بالا داشتم نگاش میکردم دیدم جا سویجی دست پسر همسایه مون هست حالا نمیدونم خود پسرم داده یا پسره گرفتم بعد دیدم چند بار هی پسرم رفت نزدیکش که ازش بگیره پسر نداد هی برگشت عقب دوباره پسر اون وسیله ارزش نداره دوست دارم پسرم یاد بگیره بلد باشه وقتی وسیله ای رو که مال خودش به کسی داد دوباره بتونه بگیره و اینکه توی دوست یابی خیلی ضعیفه من سعی میکنم روزی دوساعت باهاش بازی کنم همسرم که اصلا باهاش بازی نمیکنه منم انتطاری ازش ندارم چون ۵صبح میره تا ۵ غروب فقط بلد بگه بیا بشین کارتون ببین یا گوشیشو بده دستش منم باهاش بازی می‌کنم واقعا سخته چون پسر کوچیکم هم سن اضطراب جداییشه همش گریه میکنه منم همش بغل میکنم که با پسر بزرگم بازی کنم و حسین اصلا با خودش بازی نمیکنه و خیل عصبیه زود قهر میکنه میگم حالا بازی ما تموم شد خودت بازی کن گریه میکنه و بشدت بد غذاست و انگار بترسه خجالت بکشه خیلی آروم حرف میزنه کسی نمیشنوه و بردمش باشگاه توی زمستون هوا سرد دو ماه بردم راهم هم دور بود پسر کوچیکم رو بغل میکردم می‌بردم اصلا تلاش نمی‌کرد هیچی یاد نگرفت