۹ پاسخ

دختر منم چهار دست و پا نرفت 🥲

جیک میزدیعنی چیکارمیکرده؟؟؟

پسر من اصلا از شروع کمکی با غذا حال نکرد و نخورد از قاشق بدش میاد هنوزم. تازه یه مدته غذا رو مثل کوکو یا تیکه های گوشت میزارم جلوش خودش بازی میکنه و میزاره دهنش. دیگه میخام همین رویه رو پیش ببرم شاید غذاخور بشه.

پسر من بیشتر له می‌کنه تا بخوره مخصوصا توپک ها رو کته ها رو خوشش میاد تو دستش له له کنه انگار براش لذت داره نمیخوره ولی موز و سیب و .. اینا رو میخوره خودش

ابجی منم جیک میزد😂ازهمون اول تبل بود
الان ۲۰سالشه😂

نه بابا من میزارم پیشش تمام میریزه زمین
غذاهم میدم دهنش نگه میداره یانمیخوره یاغورت میده 😔
ولی قاشق ازم میگیره میگم ببردهنت دهنشو باز می‌کنه

پسر منم چهار دست و پا نرفت

والا من چند بار گذاشتم جلوش همرو پخش زمین کرد ینی دریغ از یه دونه که بره سمت دهنش ، و اینکه پسر من تازه چهار دست و پا داره میره عجله نکن😁

آره عزیزم از اول گذاشتم خودش بخوره .علاقشون به غذا بیشتر میشه

سوال های مرتبط

مامان آوین مامان آوین ۱۰ ماهگی
مامانا کیا بچشون از یه طرف چه خانواده خودتتون چه خانواده شوهرتون نوه اول ؟
آوین نوه اوله پدر شوهرم دیونم کرده دلم میخواد خودم بزنم یه دم میگه گرمه یه دم میگه سردش میشه نمیزاره تبش بگیرم میگه گریه می‌کنه میرم خونشون نمیزاره جای ببرمش حتی برا رفتن خونه بابام باهاش مشکل دارم همش میگه نمیخوا بری همین جا بمون کلا خیلی اذیتم میکنن آوین یه عطسه میزنه دونفری با مادر شوهرم میگن سرما خورد خداروشکر میکنم ما ازشون دوریم والا من بدبخت میکردن منم اعصاب ندارم تو هم می‌پیچیدمشون این نه ماه من دیونه کردن هروقت شوهرم میگه بریم سری بزنیم من با استرس میرم هم نوه اول هم پدر شوهرم کلا دختر نداره
من تازه زایمان کرده بودم میومدن تو اتاق کنار بچه من بخیه هام می‌سوخت خودشون که میومدن هیچ برادر شوهرام و کل طایفه شوهرم میمومدن به مامانم گفتم توروخدا نزار من ببرن خونشون ولی دیگه مجبور شدم برم میخواستن براش قربونی کنن اونجا هر شب مهمونی بود منم تازه زایمان کرده بودم یه کوچولو اولی بود داشتم افسردگی می‌گرفتم من که اینقدر با شوهرم خوبم بهش میگفتم من طلاق بده من دیگه تحمل ندارم اونم می‌گفت باشه بزار آوین از آب گل در بیاد 🤣 بیشتر لجم می‌گرفت چون شیر خودمم به اوین میدادم دائم هرچی میگفتن بخور مادر شوهرم شبا پیش ما میخوابید آوین یه کم گریه میکرد میزد به من پاشو شیرش بده آق یاد اون روزا افتادم اعصابم خورد شد اگه میومدم خونه خودم پامشیدن میومدن سرم مجبور بودم اونجا بمونم 😐نه ماه گذشته ولی من هنوز قشنگ یادمه چقدر اذیت شدم اون چهل روز خیلی بد گذشت آوینم رفلاکس داشت الهی بمیرم به بچم همش صورتش جوش میزد بالا میآورد الآنم سرما خورده من کلا آدم مزخرف ترسو ایی هستم تا آوین خوب بشه من داغون میشم