۸ پاسخ

میشه بدونم چطور یهویی بچه تونو از شیر گرفتین؟؟

نه نگیر اصلا الان وقت مناسبی نیس
دومی ک بیاد اولی هم پستونک اونو ببینه باز میخواد
بعدم کلا پسر اولت بعد زایمانت حسابی حساس میشه و توجه میخاد
تو چنین موقعیتی بزار حداقل برای ارامش پستونکو داشته باشه
فعلا تو شرایطی هستی ک باید ارامش خودت تو اولویت باشه چون بچه ها هم پشت همن خیلی اذیت میی بزار حداقل خوابشون اکی بشه
پسر اولت بشه سه سالش بگیر کم کم
اون موقع دومی هم یکم از اب و گل درومده راحت تری

خب باردتری خیلی سخت تره برات،به مرور بگیر مثلا اول روز نده بهش،برای خواب ظهر بده،بعد عصراهم نده،برای خواب شب بده،گریه کرد ببرش بیرون یا بگو مادرت کسی بیاد کمکت،اولم خواب ظهر و بیپستونک کن بعد شب،من اینکارارو کردم دو هفته طول کشید ولی خیلی راحت بودم بعدش

عزیزم از پسر بزرگت بگیرر
به پسر کوچکت اصلا نده
من ب دخترم دادم مث سگ پشیمونم کاش نداده بودم طفلی دلم براش میسوزه میک ک میزنه آخه چیه اینا بدیم بچه هامون کاش سختیش با جون خریده بودم

و شما ک بارداری با دل پاکت توروخدا برا من دعا کن باردار بشم یه پسر سالم سلامت خدا بهم بده

دخترخاله من ی دختر ۴ ساله داره ی پسر ۲۱ ماهه هر دو پستونکی، نتونست دخترشو از پستونک بگیره چون مال داداششو میگیره و مدام سر پستونک بچه ها جنگ دارن،هی گم میکنن قیامت میشه دخترخالم کلافه ست! بگیر تا این ۴ ماه ک بعدش اصلا راحتی نداری

مثل از شیر گرفتنه، یکم بد قلقلی و گریه زاری داره

منم نمیدونم چطوربگیرمش بدون پستونک اصلانمیخابه

ببین کلا پستونک چیز خوبی نیست بگیر خوابش هم راحت تر میشه عادت میکنه

سوال های مرتبط

مامان لنا مامان لنا ۱ سالگی
💫💫تجربه ترک پستونک به روش تدریجی💫💫
دختر من به شدت وابسته به پستونک بود
تمام روز دوست داشت بخوره و بدون اون محال بود بخوابه
اوایل تصمیم داشتم تا دو سالگی بدم بهش ولی یه روز بیرون یه خانم مغازه داری بود دید پستونک دهن لناست بهم گفت پسر من ۱۴ سالشه هنوز پستونک میخوره🫣
برگام در حال ریختن بود که گفت اون یکی پسرم ۱۹ سالشه اخرشبا شیشه شیر میخوره🤯
خلاصه اینجانب خیلی در فکر فرو رفتم و تصمیم گرفتم تا وابستگی لنا بیشتر از این نشده کمکم قطعش کنم
دوست نداشتم ولی اذیت بشه این شد که روش تدریجی رو انتخاب کردم
اینجوری بود که باید یه هفته فقط موقع خواب ظهر و‌شب بخوره یه هفته فقط خواب ظهر و هفته بعدش فقط خواب شب و تمام
ولی واسه ما خورد به مریضی و مهمونی و اینا هرمرحله اش دو هفته طول کشید ولی خیلی اروم و بدون اذیت و خوب بود
جوری که اخراش دیگه لنا خودش بدون پستونک خوابید و اسمشو نیاورد
ما هر روز صبح پستونک رو میذاشتیم توی جعبه باهاش خداحافظی میکردیم تا شب
در طول روز هم حسابی سرگرمش میکردم و از قبل ذهنش رو با داستان و شعرهای ترک پستونک اشنا کرده بودم
خلاصه خداحافظی ما با پستونک خیلی اروم اروم و خوب پیش رفت و واقعا دنیای بی پستونک خیلی خوبه😄حتی شبا هم دیگه کمتر بیدار میشه چون نیاز به خوردن پستونک نداره و خوابشم حس میکنم بهتر و بیشتر شده خداروشکر

اینم از تجربه ما واسه دوستای گلی که گفته بودن بنویسم❤️