۹ پاسخ

عزیزم شما شاید روح وروان سالمی داری یا اسون گیر هستی بعضی ها تو خانواده خودشون مجردی دست به سیاه سفید نزدن بچه یه نق میزنه انگار دنیا سیاه وتار شده براشون یا روان ناسالم دارن که سختشونه به هرحال قضاوت نمیشه کرد بعضی بچه ها یک دونه هم باشن خیلی اخلاق بدی دارن به مادر سخت میگذره

الان خیلیا برای خودشون بیشتر. وقت میزارن تا بچه اونم نیازهای ثانویه واقعا بشر به کجا می‌ره طرف بچه چند ماهه را می‌زاره می‌ره دماغ عمل کنه یا کاشت ناخن و... در ضمن خیلی عوامل معنوی تو زندگی موثره که ملت اعتقادی ندارن پایه ایمان سست شده آدما همه چی را مادی میبینن و درگیرمجازی هستن فرهنگ باعث شده زندگی را سخت بگیرن وبرن لذتهای بیهوده مثل تغیر ظاهر و مصنوعی شدن ...

من چون تو خونواده شلوغ به دنیا اومدم و همیشه حسرت داشتم الان دوس ندارم اون حسو پسرم داشته باشه و دوست دارم بهترینها مال پسرم باشه ازهمه چی بهترین ازهمه بالاترباشه هم خودم هم پسرم براهمین خدا رایان برام نگه دار من موافق تک فرزندی هستم دوست دارم تمام تمرکزمو بزارم رو پسرم

چون سر اولی همیشه هم بی تجربه تر هستیم هم سختتر میگیریم رایان خودش ۴ ماهگی شیر شب قطع کرد خودش ۱۸ ماهگی با تجویز پزشک که بهترین زمان ترک شیر خشک و شیشه هست خود رایان ترک کرد پستونکو به شدت وابسته بود دو سالگی دکتر گفت بگیرم ازش سه روزه ترک کرد پوشکم که زیر دو سال کلا ممنوعه و بهترین زمان ۲/۵ تا ۳ هست اگه آماده باشه که پسر من هنوز آماده نیست این چیزها کاملا به بچه و شخصیتش مربوطه اما مثلا حرص خوردنم سر غذا نخوردنش سر جایی خوردنش افتادنش و این چیزها قطعا سر بعدی اوکی ترم چون تهشو دیدم البته که من موافق تک فرزندی ام خدا همه بچه ها رو حفظ کنه رایان منم برای ما

هممون بچه دوسداریم ولی شرایطشو نداریم

یه چیزی هست به اسم تجربه

چون بچه اول تجربه اول هست مادر خیلی خسته میشه بچه هم تنهاست اذیت میکنه منم بچه دومی کمتر اذیت شدم تا اولی

سلام . خدا حفظتون کنه برای هم‌.
فاصله سنیشون چقدره ؟!

خدا حفظشون کنه برات ، خب دیگه برای دومی و سومی تجربه دار شدی عزیزم ،همیشه اولی ها سختتره 😂😉

سوال های مرتبط

مامان محمد و علی مامان محمد و علی ۲ سالگی
مامان آقا نویان مامان آقا نویان ۲ سالگی
سلام. وقتتون بخیر مامانا. من نوزده اسفند شیشه شیر پسرمو کلا ازش گرفتم. یعنی از قبلش اول قبل خوابشو گرفتم. بعد شیر روزشو حذف کردم بعد چند روز نصفه شب که می خورد رو حذف کردم و بهش ندادم. بماند که چه ها کشبدم تو دو هفته اول از بس بی قراری کرد. تو اون یم هفته ای که شیر روزشو قطع کردم اصلا بهونه نگرفت. ولی وقتی شیر شبش قطع شد و دیگه شیشه بهش ندادم، خیلی زیاد بهونه گرفت. نصفه شبا دو سه ساعت بیدار می موندیم. تا شد عید و به خاطر دید و بازدیدها که دیر می خوابید بیدار شدن های نصفه شبش بهتر شد. اما در طی روز خیلی بهونه می گرفت. ولی اواخر عید بهتر سد. ولی هر وقت خسته یا گشنه بود گریه می کرد می گفت چرا شیشه بهم نمی دی. الان ده روزه به شدت به شدت لجباز و پرخاشگر شده. یه سره منو می زنه با دست با پا. گریه های شدید چند ساعته که هیچ جوره ساکت نمی شه. با آرامش با صبوری با همدلی. اصلا آروم نمی شه. قبلا حواسشو پزت می کردم بازی می کردم حل شدنی بود. الان تو این ده روز بریدیم. نفسمون بالا نمیاد از بس سر هر چیزی سر هر چیزی گریه های وحشتناک داریم. افسردگی گرفتم واقعا. نمی دونم چیکار کنم؟ از پقتی هم از شیشه گرفتمش خیلی با لب و لوچه و فک و دهنش ور می ره. فکشو میاره جلو. زبوتشو میاره بیرون‌. دندوناشو میاره جلو. حرف زدن و نصیحت بدترش کرده