۱۲ پاسخ

من ساعت ۹.۴۵عملم شروع شد ساعت۱۰دخترمو گذاشتن رو صورتم یکم بخیه زدن بعدش طول میکشه بعدشم ک بردن ریکاوری اونجا هنوز بی حسی دوبار اومدن ماساژ دادن ماساژ هم کلا در حد ۱۰ثانیه اس تو ریکاوری درد حس نکردم موقع ماساژ فقط فشار حس کردم بعدش ک اتاقت اینا اماده میشه تا ببرنت نی نی رو میارن میزارن رو سینت ک شیر بدی ماساژ رحمی بستگی ب خونریزی هرفرد داره منو بعد ریکاوری دوبار هم تو اتاق ماساژ دادن درد داشت منتهی در حد چند ثانیس بعد ریکاوری ک بی حسی میره یکم سخته ک اونم با شیاف دیکلو کنترل میشه ریکاوری من حس خوبی داشتم انگار ک یه بار سنگین از رو دوش ادم برداشتن همه سختیایی ک کشیدی ثمره داده بلاخره یه حس سبکی کلا اتاق عمل هم مثل تصوراتم نبود با ادم قشنگ حرف میزنن میخندونن ک استرست کم شه
برا من سخت ترینش عوض کردن لباس بعد عمل و اولین راه رفتن بود

من یکمی سردم بود ، چون بی حسی بودم متوجه ماساژ و اینا نشدم،خیلی تجربه شیرینیه، من خیلی میترسیدم ولی خیلی خوب بود کلا

ماساژم‌کلا اتاق ریکاوری یادم نیس ولی بعد اومدن به اتاق اومدن یه بار ماساژ دادن رفتن

من همین که از در اتاق عمل اومدم بیرون خوابیدم اصلا ریکاوری نفهمیدم فقط ۲ ۳ باری چشامو باز کردم دیدم دارن به بچه میرسن بعدشم اوردن گذاشتن رو سینم یه بارم یه نفر از کادر اتاق عمل اومد گفت دختره یا پسر گفتم پسره گفت ماشالله شبیه دختره بعد اینکه اتاقم اماده شد بردنم اتاقم

ولله من و ۱۰دقیقه نگه داشتن اصلا لرز نداشتم ولی بغل دستم یکی بود اونقدر میلرزید

راستی به دکترت بگو اگه موافقت کرد سوند نذاره برات

مرسی عزیز دلم انشالله ..دکترم که عالیه و باتجربه انشالله که اون بالایی هم حواسش باشه اوکیه😊

من ریکاوری کم نگهم داشتن چون اورژانسی بودم شب بعد افطار بود عملم اون موقع ها و اینکه همسرم ایناهم اومدن پیشم اصلا حس بدی نداشتم کلا حتی یادمه درب اتاقارو میخواستم خودم باز کنم از رو تخت انقد ذوق داشتم میگفتن دستاتو جمع کن میشکنه😅

عزیزم برا من ک خوب بود 😅کلا روز زایمانم انگار رو ابرا بودم، اخرای عمل نفسم بالا نمیومد اطلاع دادم زود ماسک اکسیژن گذاشتن و ی امپول زدن اوکی شدم، ریکاوری حالم عادی و خوب بود فداش بشم بچمو اوردن لخت گذاشتن رو سینم و دیگه هیچ دردی نداشتم تو اسانسور وقتی میبردنم بخش یکم ماساژ دادن اصلا سخت نبود و درد نداشت برام،خونریزیم نداشتم در حد روزای اخر پریود!
ولی همراه من دوتا سزارین دیگه توسط دوتا دکتر دیگه انجام شد ک یکیش بچه دومش بود یکی سوم، جفتشون حالشون بد بود تو ریکاوری،قبل من رفتن عمل بعد منم اومدن ریکاوری،یکیش ک بیهوش میشد و هزیون میگفت ،اونیکی هم حالش اوکی نبود بردنش خون بزنن بچه هاشونم طفلیا رفتن دستگاه

مرسی جانیم

تو ریکاوری فقط لرز آدمو اذیت میکنه ماساژ من دردی احساس نکردم.بعدشم راه رفتن سخته

تو ریکاوری هیچی جز لرز نداری من حدود یه ساعت اونجا بودم نیم ساعت شدید می‌لرزیدم پتو دوتا روم بود بازم انگار سردم بود هر کاری میکردم نمی‌تونستم خودمو کنترل کنم بعد یواش یواش کمتر شد

سوال های مرتبط

مامان ماهورا مامان ماهورا ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت ۴
زیاد نموندش یه دو دقیقه نشونش دادن بهم و بردنش منم خیالم راحت شد همون اتاق عمل خوابیدم 🫠😂
خوابه خیلی بهم حال داد یه نیم ساعتی فکر کنم چرت زدم ولی خوب صداهارو می‌شنیدم همچنانا دکترم و اون یکی که کمکش بود داشتن میگفتن مادر خوابیده بعد از رحم دوشاخ بودن میگفتنو های میگفتن خسته شدم چقدر طول کشید گشنمه تمومم نمیشه و از این حرفا من فکر کنم یکساعت شایدم بیشتر اتاق عمل بودم خیلی طول کشید واقعا کارشون تموم شد ملافه هارو زدن کنار همه رفتن یه آقا و یه خانم لایه تخت اومدن منو از اون تخت کشیدن روی تخت دیگه هنوز بی حس بودم منو بردن ریکاوری بچمو اوردن گذاشت رو سینم و بچم یکم شیر خورد یه ربع همینجوری رو سینم بود بدنمم از بعد تموم شدن عمل فقط داشت میلرزید فکم تند تند میخورد بهم نمی‌تونستم کنترل کنم یکم تو مخم بود یکم ماساژ رحمی دادن که اونم چون بی حس بودم اصلا درد نداشت چیزی حس نکردم ساعت ۲و نیم مارو از ریکاوری در آوردن و رفتیم سمت اتاق با چشم هعی دنباله شوهرم می‌گشتم اونم اصلا نبود هیجا حتی تو خودت اتاقم نبودن 😐
دو باره منو از اون تخت کشیدن روی تخت دیگه اون و حس کردم درد داشت دیگه بی حس داشت می‌رفت یکم دیگه ماساژ رحمی داد و رفتن ۵ دقیقه بعد شوهرم با بغض اومد🫠