۱۱ پاسخ

نه ندارم دوست تنهام یه موقع ها دلم میخواد دوستی داشته باشم باهم بریم بیرون کنارهم باشیم
مجازی داشتم چندسال چندتاباهم خوب بودیم بعد آنقدر حسود من نمیدونستم برسر کیک و شیرینی درست میکردم حسودی کردن کلی حرف پشتم گفتن منم گفتم دوستی اینجور چیزا حسودی کنه دوست نیست بی احترامی کردن

والا من کسی رو دوستی خودم نمی‌دونم چون آدما یه روزی نیششون میزنن ،حالا بهرحال از حسودی،بدگویی و...

رفیق دارم نه اینکه ندارم ولی خیلی صمیمی نیستم چون دیگه شناختمشون

خدا حفظتون کن انشالله براهم منم ندارم جز شما و خواهرای گلم تو گهواره که همیشه هستن کنارم

اره من یه دوست دارم از ۲ سالگی من که مامانمینا تو اون محله خونه خریدن تا الان که ۴۳ سالمه باهم دوستیم

البته الان خیلی مثل قدیما همو نمیبینیم اما بی خبر از همم نیستیم
مدرسه دانشگاه باهم بودیم من ازدواج کردم ولی اون مجرد و کار میکنه و خیلی هم خدارو شکر موفق هستش 😍

چه خوب خداروشکر...
منم یه دوستی دارم که خیلی گله خیلی بهش اعتماد دارم اما چه حیف که از هم دوریم دیر به دیر میبینمش

بله دارم و از ۵ سالگی با هم دوستیم

من بهترین دوستم زنداداش وسطیم هست ۸سال ازمن بزرگتره وقتی عروسی کردمن ۱۰سالم بود ۱۹ساله عروسمونه ازخواهرمم بهم نزدیک تریم حرفای که بهم میگم من به خواهرم نمیگم اونم همینجورواقعا همیشه همه مسافرتاروباهم میریم اصلا مث خواهرشوهروزنداداش نیستیم باهم چه روزایی باهم گریه کردیم چه روزایی که باهم خندیدیم

فقط همسرم بهترین دوستمه. بقیه دوستا همش ب فکر منافع خودشون بودن حداقل برای من این طوری بوده. شماهم آن شالله همیشه خوش باشید و بمونید برای هم.

من خیلی دوست و رفیق دارم همشون هم برام عزیزهستن وقابل احترام ولی خط قرمز هام سرجاشه حریم زندگیم حفظه واسه همونم دوستی هامون چندین ساله پایدارع

سلام عزیزم
خدابرای همدیگه حفظتون کنه قشنگم
خوشبحال دوستتون که دوستی مثله شما داره
من تو واقعیت دوستی ندارم
اما تو مجازی دوستای خوب و قابل اعتمادی دارم که اگه دیر بهشون پیام میدم یا تلفن میزنم نگرانم میشن
و شماهم جزو همون دوستای عزیزمی که بهت تکیه کردم و یه جور خاصی برام

من یه دوست داشتم یعنی هچی همو میدونستیم اما اون انگار فکر ناجور میکرد نمک خورده نمکدون میشکست الانم خیلی صمیمی نیستم در حد سلام خوبی

سوال های مرتبط

مامان boys مامان boys ۵ سالگی
مامانا هزار بار اینجا گفتم ولی چاره ای ندارم جایی رو ندارم اینجا میگم این حجم از فشار ازم کم بشه ببخشید
به خدا دارم میمیرم دارم دیونه میشم انقدر مشکلات داریم که قلبم داره میترکه این بچه دومم هم اصلا خواب نداره خوابشو زیر سینه میکنه بعد بلند میشه حتی ده دقیقه در روز نمیخوابه واسه یه کاری اگه بلند شم انقدر گریه میکنه که انگار من مردم هوار میزنه هر چی بخوام امتحان کنم نرم پیشش انقدر گریه و هوار میزنه که زود میرم بغلش هم هستم باید بغلش کنم بشینه داغون شدم یه لحظه به حالت دراز کش بذارمش نمی مونه دیونه شدم موقع انجام یه کاری انقدر استرس میگیرم انقدر از گریه هاش عصبی میشم که قلبم میخواد از تنم بیاد بیرون خونه زندگی رو هوا دورمون میبینم پاهام قفله نمیتونم پاشم تمیز کنم شیرم که نمیخوره به زور وقتی خواب‌آلوده هست زیر سینه میخوره یا میدونم با زجر با قاشق میدم بهش شیرخشکم همینکارو میکنه امروز انقدر عصبی شدم و گریه کردم که حس میکنم شیرم به شدت کم شده یه دل سیر واسه اونم گریه کردمو استرس گرفتم بخدا دارم دیونه میشم دارم چیه دیونه شدم دارم میمیرم سه ماه و بیست روزشه کولیک داره بهش اینفاکول هم میدم ببین بخدا بعد شیر که میخوره حتی شیرخشک دفع خوب بعد گاز معده هم خارج میکنه اروغم میزنه بازم از بغلش پاشم گریه میکنه تو بگو پنج دقیقه بعد شرایط خوبش خوب باشه هم نیست