تجربه من برا واکسن ۱۸ که نگرانی یسری ماداهم بر طرف شه
من صبح ساعت ۸ بردمش واکسنشو زدم و اوزدم خونه استا دادم خوابید چون النا عادت داره صبح تا ده یاژده میخوابه کلا خوابید زیاد اذیتم نشد زمان خوابش فقط یه بادی تنش بود منم یه پارچه تمیز گذاشتم رو پاشو جای واکسنشو اروم ماساژ دادم تا پخش شه و اذیت نشه بعد هر ۴ ساعت قطره شو دادمو تا غروژ ساعت ۶ بردمش پارک یساعت بازی کرد اوزدم خونه خوابید بیدار شد لجه خوابو درد پاش خیلی بی تابی میکرد تا ساعت یازده خوابید ولی تا صبح بالاسرش بودمو مرتب قطره شو میدادمو تب خیلی کمی داشت که با دستمال نم دار تبشو پایین میاوردم و خداروشکر دیگه فرداش اصلا تب نکردو هر ۶ ساعت قطره بهش میدادم برا احتیاط و اینکه تا دوروز اصلا بهش اهنو مولتی ندادم و لبنیات هم تا دوروژ حذف کنسد چون باعث تب میشن و اینکه درمواقع تب میتونید اب سیب بدین عالیه و اینکه بعد واکسن دخترم کلا لب به هیچی نمیزد فقط شیر منم با مجبوری با قطره چکان ابی که یذره گلاب توش ریخته بودمو بهش میدادم برا همین تبشم کنترل میشد مایعات بدید حتما ولی شیرینیجات اصلا امشالله همه بچه ها راحت رد کنن این واکسنو نگران نباشید اصلا سخت نیست

۶ پاسخ

الهم‌صل علی‌محمد وآل محمد وعجل الفرجهم
هرکی دید سه تا بفرسته 🪽واسه سلامتی مردممون و بچه هامون❤️‍🩹🫂
شماهم‌مث من بنویسید بفرستید واسه هرکی تایپیک میزاره دعا دسته جمعی اثر دارع🪽🫂🥹

حدا روشکر دختر من چهار روز تب چهل درجه داشت وحشتناک بود

خداروشکر عزیزم که به خوشی رد کرد

خانوما منم واکسن ۱۸ماهگی پسرمو زدم خداروشکر خداروشکر تب نداشت فقط قطره دادم باممپرس سردوگرم

خداروشکر ممنون بابت توضیحاتت

خداروشکر عزیزم مرسی که تجربه تو در اختیار مون گذاشتی❤

سوال های مرتبط

مامان اِلای مامان اِلای ۱ سالگی
بالاخره ماهم واکسن ۱۸ ماهگی رو زدیم

تجربه خودمم از واکسن میگم بهتون شاید به دردتون خورد

صبح ساعت ۱۰ صبحونه دخترمو دادم ۱۰.۳۰ هم بهش شربت پاراکید میدادم که نمیخورد و بزور دادم
۱۱ رفتیم بهداشت ۱۲ نوبت واکسنش شد
بعدش از ساعت ۱۲ تا ۳ بکوب باهم پیاده روی کردیم و بردم براش شیرموز گرفتم که بزور خوردش
اومدیم خونه یکم استراحت کردیم بجا شربت قطره دادم و دوباره بازی کردیم نذاشتم بخوابه
عصر بردمش خانه بازی بعدش شام خوردیم و تبشو کنترل کردم شبم بردمش پارک تو فضای باز بازی کرد
شب تبش تا ۳۹.۵ بالا رفته بود خداروشکر با قطره کنترل شد
فردا صب پاش اذیت میکرد و بزور زمین میذاشت ولی دوباره بردم یه خانه بازی دیگه کلی با بچه ها بازی کرد قطرشو سرتایم ۶ ساعت دادم و تا شب تب داشت ولی از روز بعدش خداروشکر خوب بود حالش

فقط اینکه مایعات مخصوصا اب خیلی به بچه ها بدید تا ادرارش بیشتر دفع شه و تبش بیاد پایین و کلی پاشو حرکت بده و بازی کنه اینجوری راحت میگذره😍
مامان آراز مامان آراز ۱ سالگی
سلاااام از سومین روز واکسن🖐
میخام تجربمو بگم....آراز کلا بد واکسنه سر همهههه ی واکسناش تب کرد دوماهی یه روز تب وچهارماهگی دو روز شش ماهگی ک کلا بستری شد تو بیمارستان بخاطر تب...بخاطر همین خیلی استرس اینو داشتم ۱۸ماهگی ک همه هم خیییلی بزرگش کرده بودن خیلی میترسیدم...
من قبل واکسن استا دادم رفتیم بهداشت بعد اونجا بردمش خانه بازی یک ساعت بازی کرد بعد اون رفتیم خونه داداشم با برادرزاده هام کلی بازی کرد..
تصمیم داشتم بعد اون برم خونه خاهرم چون اراز خیلی اونجارو دوس داره
تو ماشین بیحال شد خابید تا رسیدیم اونجا شارژ شد تا ۱۲ شب زمین نشست فقط بعضی وقتا دستشو میگرف میگف درد
دیگ ۱۲ شب خودش گف لالا خابوندمش تو خاب تب کرد بهش پروفن دادم دی تا ۲ ۳ تبش کم شد ولی ما تا ۷صب بیدار بودیم روز دوم اصلا تب نکرد ولی سر ساعت استا میدادم بهش امروزم ک دیگ کلا دارو ندادم
خبببب همین دیگ خاستم بگم اونجوری ک خیلیا میترسونن ادمو نیس برا ما خیلی راحت بود خداروشکررررر... حتمااا بزارین بچه ها فعالیت کنن ک واکسن پخش شه ...😘😘
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
سلام مامانای گل

میخوام بگم من واکسن پسرمو زدم اصلا اون غولی که از واکسن ۱۸ ماهگی ساختن نیست
اینقدر میترسیدم ولی خداروشکر بخیر گذشت
صبح پسرم فقط شیر خورد صبحونه نخورد بردمش بهداشت وزنش اصلا اضافه نشده بود چون چند بار مریض شده بود چون خودم میدونم چقدر لاغر شده بود و اشتها نداشت هفته بعد میبرمش متخصص اطفال از این بگذریم اول قطره خوراکی دادن بعدش یه واکسن به دست زدن یه واکسن به پاش همونجا با خودم قطره استامینوفن بردم بهش دادم بعدش بردم خانه کودک ولی برق قطع بود کرکره اش بالا نمیرفت منم دیدم پسرم توی خونه گرمه و قرق نداریم رفتم خونه مامانم اونجا به ذوق خواهرم و مادرم حسابی بدو بدو کرد و بازی کرد بعد ساعت دو خوابید و بیدار شد اصلا نتونست تکون بخوره تب هم داشت دوباره استامینوفن دادم و روی پاش نمیذاشت کمپرس‌ سرد بزارم چون خواهرمو خیلی دوس داره با اینکه درد داشت و گریه میکرد راه میرفت باهاش بازی میکرد ولی شاید دو سه قدم برمیداشت به جز شیر هم چیزی نخورد شب هم تبش ۳۸ شد که دو بار شیاف گذاشتم‌ فردا صبح راه می‌رفت ولی پاشو میکشید تب هم داشت هر ۶ ساعت قطره استامینوفن دادم
خلاصه اونقدر سخت نبود مثل بقیه بود فقط بعدش بی اشتها و یکم بداخلاق میشه که طبیعیه میگذره
برای ما که گذشت انشاالله برای شما هم راحت بگذره و نگران نباشید من که اینقدر اینجا تاپیک دیده بودم وحشت داشتم
مامان علی 💙 مامان علی 💙 ۱ سالگی