۹ پاسخ

پسر منم همین جوری بود اصلا امتحان نمیکرد غذارو. اصلا دیگه انگیزه غذا درست کردن نداشتم مخصوصا وقتی میدیدم مامانا اینجا چند وعده به بچه هاشون غذا میدن خیلی حرص میخوردم. بردمش دکتر تغذیه. گفت بزار جلوش خودش بخور. تیکه ها جوری باشه که خودش برداره و باید خیلی حوصله به خرج بدی.گفت اصلا تشویق و تنبیه هم نکن. ولی جای غذاش و ظرفش مشخص باشه که بدونه وقته غذاست.
من همون شب 7 ماهه بود. اومدم بهش به قاچ هندونه دادم و خودمون شروع کردیم به خوردن اونم خودش خورد تازه دندوناش اخر 8 ماه درومد. هنوز هم نمیزاره چیزی رو ما بهش بدیم. منم کاری بهش ندارم خودش میخوره و میپاشه. ولی مجبورم غذارو جوری بپزم که بتونه با دست برداره. همه وی رو مثل خاگینه واسه ش درست میکنم.
مثلا تخم مرغ+پودرگوجه+پودر جو دوسر+ کنجد و سبزی
یا
تخم مرغ با گوشت له شده و زردچوبه
یا کباب دیگی با گوشت گوسفند یا مرغ
اینجوری که مثل خاگینه بشه میتونه برداره و بخوره
یا ذرت رو اب پز میکنم و حلق های باریک برش میزنم و سیب زمینی سرخ کرده میزارم کنار غذاش
باور کن الان ۴ ماه طول کشید که همین قدر رو هم میخوره. ولی بازم خدارو شکر.

سلام دوست گلم
ببین سیب زمینی سرخ شده بچه ها دوست دارن خودت درست کن قشنگ نمک و یه کوچولو آویشن و کره بزن شاید دوست داشته باشه اگه امتحان کردی و خورد حتما بهم خبر بده بازم راهنماییت میکنم

بیشتر بخاطر اینکه غذا نمیخوره اشتها نداره
عزیزم گردو و پسته رو آسیاب کن جدا جدا داخل خرمای هسته گرفته بریز شکل دایره درست کن داخل هر کدوم یه چیزی داخل یکی مغز پسته یکی دیگه گردو و ..و
بده دستش هم اشتها میاره هم خیلی مقویه.... چوب شور ساده مغازه هست بگیر براش خوبه... موز و بستنی بهش خیلی بده

عزیزم پدیا شور امتحان کردی؟یا مشابه ش

حالا پسر من اصلا شیر نمیخوره دیگه فقط تو خواب یکمی میخوره

اول صبر کن جواب ازمایشا بیاد بعد

غذای انگشتی هم نمیخوره بدی دستش برای خودش مزه مزه کنه چند روز اول فقط بازی میکنه باهاش بعدا کم کم میخوره

پسر منم غذا نمیخوره بعضی وقتا بچه ها بخاطر دندون دراوردن بد غذا میشن بعدش درست میشه ناراحت نباش

عزیزم رفلاکس یا آلرژی نداره؟؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان ❤️زندگی مادر❤️ مامان ❤️زندگی مادر❤️ هفته ششم بارداری
خدایا من واقعا نمی دونم چیکار کنم
شوهرم خیلی آزار روحی روانی میده بهم
مثلا امشب بهم می گه فردا می خوام یه کاری رو برم
منم گفتم نمی خواد بری
بعد بلند بلند حرف میزنه نمی گه بچه خوابه خودم هم چشمام خسته بود
دوباره می گه درست بگو برم یت نرم
بعد من می گم نه نمی خواد بری
دوباره می پرسه
بخدا خیلی روحی روانی داغونم کرده
به شدت دارم کم میارم خیلی سخته با همچین مردایی زندگی گردن
اصلا آدم خوبی نیست
بخدا نمی دونم باهاش چیکار کنم
حتی مس خواستم به خانوادم بگم که خیلی اذیتم می کنه تو خونه
اما گفتم خانوادم که اصلا طلاق رو قبول نمی کنن
پسرم هم گفته داره خیلی کوچولوئه تازه پسرم تشنج های بدون تب داره
باید سرساعت دارو بخوره و همه چیش به موقع باشه
باهمه وجود ایم مرد هم به شدت منو اذیت می کنه
هر کاری بهش می گم انجام نمیده
مثلا خودش شام می خوره
پسرم هم دائم گریه می کنه نمیزاره من غذا بخورم
همیشه ناهار و شام من نمی تونم بخورم
چون شوهرم خودش غذاشو می خوره میره
دیگه حتی برای چند دقیقه بچه رو نگه نمی داره
واقعا این حجم از بی رحمتش تو خونه رو نمی دونم چیکار کنم
بدگویی منو خانوادم رو میره به پدرومادر می کنه
منو پیش خانوادش بی نهایت بد می کنه
واقعا من چیکار کنم تو رو خدا بگید😭😭😭😭😭
مامان قلب مادر مامان قلب مادر ۱۲ ماهگی
من دیگه بریدم خسته شدم
حرف ها و تنهای مادرشوهرم صبح تا شب تو سرم داره رژه میره تنهایی و نبود هیچ کس جز شوهرم تو یه شهر تنها داره پدرمو درمیاره
بچه ۶ ماهه استپ وزنی کردی
صبح تا شب از شیره بادوم تا ماهیچه و تخم مرغ همه چی درست می کنم هیچی نمی خوره
بزور باقاشق شیرخشک میدم نمی خوره بالا میاره
مادرشوهرم می گه چقدرسایز پاهاش کوچیکه
چقدر قدش کوتاه
به بچه های یکساله نمی خوره
دارم نابود می شم
هرروز حرفاش توی سرمه
پسر من قبلا تو بیمارستان تشنج بدون تب کرد بستری بود
سراون استپ وزنی گرفته
همش دارم ازش نیش می خورم
حرف می شنوم
به مادرشوهرم می گم خاله ام تازه زایمان کرده مادرشوهرشون مادرش پیششن
چون ازم پرسید کی پیششه
بعد برگشته می گه خاله ات سرتره براهمین مادرشوهرش پیششه
آخه من زایمان کردم
نیومد به من سربزنه خونه مادرم
انقدر نیش میزنه
الان یه هفته این حرفارو شنیدم از ذهنم بیرون نمیره حرفاش
هرروز مثل چی به بچه میرسم خونه تمیز می کنم
هیچ کسی هم ندارم دردمو بهش بگم آروم شم‌
خدا کجاست دلمو شاد کنه آرومم کنه
بابا خسته شدم دیگه😭😭😭😭😭😭😭😭😭