۱۴ پاسخ

من شير مادر ميخورد فقط الان يك ماهه با تلخك از شير گرفتمش و فكرشو نميكردم انقدرررر راحت بتونم از شير بگيرمش .قبلا سعي كردم تدريجي بگيرمش كه خيلي اذيت شد هم خودش هم من .نتونستم از شير بگيرمش و خورد تا سه ماه بعدش يدفعه ايي گرفتمش اصلا نفهميدم كي شد يك ماه .تلخك چون بينهايت تلخه تا زبون زد رفت عقب و ديگه سمتم نيومد نه گريه ايي نه بهونه ايي نه نق هيچي نداشت

اگه فقط شبا اون ساعته موقتا بهش بده اذیتش نکن.یه وقت میبینی داره دندون درمیاره یا جهش رشدیه گرسنه میشه

عزیزم من یه روز صبح زود شیر و شیشه و همع چی رو جمع کردم و از صب هی بهش گفتم مامانی خونه نبودیم پیشی اومده شیشه و شیرتو برده هی بازی بازی تو اتاقا دنبالش گشتیم بعد عصر ک سروع کرد برا بهانه گرفتن گفتم مگنه پیشی اومده بود همه رو برده بود خودش یادش میومد منم بهش گفتم حالا اونو برده تو بخواب من عصر برات میخرم دوباره سب قبل خوابم همین حرفارو بهش زدم خییییلی خوب حرفمو قبول میکرد و ساکت میشد وقتی میگفتم برات میخرم از روز دوم دیگه بهانشو نگرفت امروز پنج روزه ک ترک کرده کلا شیشه رو کم کم سروع کنم عادتش بدم شیر تو لبوان بخوره

عزیزم من یه روز صبح زود شیر و شیشه و همع چی رو جمع کردم و از صب هی بهش گفتم مامانی خونه نبودیم پیشی اومده شیشه و شیرتو برده هی بازی بازی تو اتاقا دنبالش گشتیم بعد عصر ک سروع کرد برا بهانه گرفتن گفتم مگنه پیشی اومده بود همه رو برده بود خودش یادش میومد منم بهش گفتم حالا اونو برده تو بخواب من عصر برات میخرم دوباره سب قبل خوابم همین حرفارو بهش زدم خییییلی خوب حرفمو قبول میکرد و ساکت میشد وقتی میگفتم برات میخرم از روز دوم دیگه بهانشو نگرفت امروز پنج روزه ک ترک کرده کلا شیشه رو کم کم سروع کنم عادتش بدم شیر تو لبوان بخوره

من دخترمو چهار روز میشه گرفتم شب اول ساعت ۱ بیدار شد شب دوم ساعت ۲ شب سوم ساعت ۳ دیشب هم صبح ساعت ۶ نیم بیدار شد بهش شیر پاستوریزه میدم یا آب میخوره میخوابه باز

من همینجوری بود سختیش ی هفتست بیدارکه شد هرچقدم گریه کرد بگو شیر نداریم تموم شده ولی آب هست آب میخوری هرچقد گریه کرد تو تاکید کن بگو آب هست فقط من شیر روز و شیر نصف شبش باهم گرفتم فقط شیر قبل خواب شب بهش میدم

من همینجوری بود سختیش ی هفتست بیدارکه شد هرچقدم گریه کرد بگو شیر نداریم تموم شده ولی آب هست آب میخوری هرچقد گریه کرد تو تاکید کن بگو آب هست فقط من شیر روز و شیر نصف شبش باهم گرفتم فقط شیر قبل خواب شب بهش میدم

من شير مادر ميخورد فقط الان يك ماهه با تلخك از شير گرفتمش و فكرشو نميكردم انقدرررر راحت بتونم از شير بگيرمش .قبلا سعي كردم تدريجي بگيرمش كه خيلي اذيت شد هم خودش هم من .نتونستم از شير بگيرمش و خورد تا سه ماه بعدش يدفعه ايي گرفتمش اصلا نفهميدم كي شد يك ماه .تلخك چون بينهايت تلخه تا زبون زد رفت عقب و ديگه سمتم نيومد نه گريه ايي نه بهونه ايي نه نق هيچي نداشت

شاید باورت نشه دختر من اصلا اذیت نکرد فقط تا عصری گفت ممه میخوام فردا صبحش ک بیدار شد طفلکی گفت آب دیگ نگفت ممه الانم بعضی وقتا سراغ شیر میگیره ولی خیلی کم

دختر منم همینطوره و منم درگیرم

وای عین مال من
هیچ کاری هم نگردم هنوز

یه هفته باید تحمل کنی چون دیگه ترک عادت سخته

آب بده بهش

واسه منم همینجوری منک ۴۰روزگذشته هنوزم همونه کاری نمیتونم بکنم انقدرگریه وجیغ میزنه تاخسته میشه

سوال های مرتبط