۱۱ پاسخ

الهی بگردم.دقیقا.این رسم سیسمونی چی بود دیگه هر کی کاشته خودشم سیسمونی بگیره

چه لباس شیکی😍خدا خانوادتو برات حفظ کنه گلم

مبارک باشه انشالله به خوشی تنش کنی

خدا حفظشون کنه سایشون مستدام باشه دستشون درد نکنه
منم مامان بابام سر بچه اول کم برام نزاشتن الانم مامانم میگه بگیرم من میگم نه چون بابامو ندارم میدونم سخته براشون هیچوقت قبول نمیکنم 😔

🥹🥹🥹

ولی پدر و مادر من برام هیچ‌کار نکردن.‌ خودم کار کردم جهاز خریدم. برام سیسمونی نذاشتن. حتی موقع به دنیا اومدن دخترم کنارم نبودن. کارت وام ازدواجم رو ازم گرفتن و الان بهم برگردوندن خودم دارم قسط میدم. و الان که دوباره باردارم اصلا بهشون نگفتم
چون میدونم برام کاری نمیکنن. من هیچوقت ازشون تشکر نمیکنم. هیچوقت بدهکارشون نیستم. چون تنها کاری که برام کردن این بود که منو به دنیا آوردن و هیچوقت برام آرزوی خوشبختی نکردن. هیچوقت نمیبخشمشون
توروخدا یاد بگیریم وقتی صاحب بچه میشیم براشون مادری کنیم نه صرفاً بچه بیاریم😞

الهی بگردم میفهمم چی میگی من ب مامانم گفتم خودمون سیسمونی میخریم ولی یه وام صد تومنی گرفت ریخت ب حساب شوهرم گفت هر چقدرم شوهرت خوب باشه نمیخوام حتی پیش خودش فکر کنه

منی ک بهترین رفیقم مامان بابامن و الان ۴ ساله تنها و غریب دارم اینجا زندگی میکنم الان نیاز دارم مامانم باشه ولی شرایطش نیست ک بیاد اگر بتونم برم خودم باید برم پیشش ک حالم خوب شه

من خانوادم بخوان بخرن هم نمیزارم

واقعا تا پدرومادر نشدیم قدرشونو نمیدونستیم🥺ینی درکشون نمیکردیم
خداهمشونو حفظ کنه
مامان شمارو هم حفظ کنه

خداحفطشون کنه🥹😘 واقعا مامانا فرشته هستن ...

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن هفته سی‌ام بارداری
مامان پسته پسر مامان پسته پسر هفته بیست‌وچهارم بارداری
از روی عادت قبل خواب گهواره رو باز کردم...
اولین چیزی که به چشمم خورد عوض شدن صفحه و تغییر حالتش بود‌...
برام نوشت که به نیمه راه رسیدیم!
خدای من
یعنی من و پسرم تونستیم نصف راهو بیایم،با اینکه تا به هم همو ندیدیم ولی از همه کس بهم نزدیکتریم
با اینکه تا یه حال صورت خوشگلشو ندیدم ولی ۵ماهه هدفمون هر دو یه چیزه
پا گذاشتنش به این دنیا
میفهمم که با اون تن کوچولوش چقدر داره برای زندگی تلاش میکنه
با خودم میگم
یعنی اونم دوس داره منو ببینه؟اونم مثل من به این فکر میکنه که صورت مامانش چه شکلی؟یعنی اونم مثل من دوسم داره؟
حتی از فکر کردن بهش هم قند تو دلم اب میشه
ناخوداگاه دستمو میزارم روی شکمم و نازش میدم،پسر کوچولوی من
هیچ وقت هیچ کس رو اندازه بابات دوس نداشتم ولی الان وقتی حس میکنم یه ورژن کوچولو ازش تو دلم داره وول میخوره و واسه زندگیش تلاش میکنه حس میکنم چقد خوشبختم
دلیل خوشبختیم بی مشکل بودن و اسون بودن شرایط زندگیم نیست
دلیلش فقط و فقط تویی ...که اومدی تا من مادر شم
صفتی که تا به حال هیشکی بهم نداده بود.
مادر
مامان رادمهر مامان رادمهر هفته بیست‌وسوم بارداری