۱۷ پاسخ

الان یک هفته س اوضاع آرومه
باید برمیگشتی
اینقد دوری دیگه جایز نیست🤪

وای نیومدی بابا خبری نیست همه رفتن سر کاراشون بازار همه باز شده
خبری نیست که برگرد

من روز اولی که جنگ شروع شد خونه مامانم بودم شوهرم هم بود
گفت بمونین اوضاع خوب نی
من نموندم و گفتم هر اتفاقی قرار بیوفته بزار به هممون بیوفته تا کی من اینجا میمونم خونه خودم همه جوره برا بچه هام بهتر هر جور بخور هر جور بریزن تا هر وقت بخوابن

اوضاع که آرومه برگرد دیگه

عزیزم خوب نیس ازشوهرت دورباشی،مامان بزرگ من همیشه به همه می گفت بچسبیدبه شوهرتون درهرشرایطی،زنگ بزن بهش بگواشکال نداره خطرناکه من می خوام توشرایط سخت پیشت باشم،یااگرامکانش وداری خودت پاشوبیابهش نگوبگوخواستم سوپرایزت کنم

عزیزم من نظر خودمو میگم شاید دوس داره تنها باشه

اشتباه کردی عزیزم الان باید برمیگشتی خونتون

عزیزم فعلا باید برگردی که امنه

اااااا نکنین اینطوری اینا از دلتنگیه

خیلی وقته اوضاع ارومه و همه برگشتن خونه هاشون🥲

مجردی بهش خوش گذشته وگرنه دیگه خبری نیست، تعجبه چون اکثر مردا دو روز زنشون خونه نباشه معترض میشن بعد شوهرت تازه میگه نیاین🤔

برگرد عزیزم ب حرف شوهرتم گوش نده
من بودم بیخبر میرفتم ک غافلگیرش کنم ببینم چ خبره!

منی که از اول تهران بودم و تهران موندم کلا این مدت 😅

درخواست میدی

الانکه خبری نیس همه چی ارومه

عه هنوز برنگشتی ؟؟
همه دورن از شوهراشون
مگ اوضاع آروم نشد ؟😕😕😕😕😕

چند روزه رفتی ؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان دو تا گردو مامان دو تا گردو ۵ سالگی
مامانا من دو تا بچه دارم یکی پنج سالشه یکی از چهار ماهشه هر روز تو خونه از صبح تا شب با بچه ها تنهام شوهرم ظهر میاد و باز می‌ره تا شب ساعت ۱۰ میاد دلم میخواد هر روز برم خونه مامانم پلی ناراحت میشن میگن بچه هات اذیت میکنند دیگه نمیرم هفته ای یکبار میرم و خونه مادر شوهر و خواهر شوهر هم کلا نه چون اصلا بهم رو نمی‌دن و بچه هامو اذیت میکنند فرق می‌زارم منم نمیرم کلا موندم تو خونه کاهی گریه میکنم از تنهایی کاش لااقل خونه ام ویلایی بود حیاطی چیزی داشتم البته آپارتمان حیاط داره ۴۰ متر ولی بازم تنهام الان باز گریه کردم از تنهایی دلم خیلی گرفته مادرم خیلی سنگ دره میگم بیام اونجا میگه نه بمون بچه هات بزرگ کن نمی‌خواد برا خواهرم فردا خاستکار میاد میگم مامان بزار الان بیام کمکت کنم مگه نمیگی کار دارم میگه نه نیا بمون بچه هات بزرگ کن یه خواهر هم دارم دو سال دیگه قراره کنکور بده به خاطر اون بابام و مامانم میگن زود زود نیا پسرت نمیزاره خواهرش درست بخونه خیلی دلم می‌شکنه از خرفاشون تو تنهایی گریه میکنم شما بگید من کجا برم خیلی تنها میمونم کاهی ماه ها میشه تو خونه میمونم میترسم افسرده شدم که فکر کنم شدم پسرمم خیلی شلوغه خیلی بیش از حد اذیتم می‌کنه