خانومايي ك شير ميدين شماهم خيلي اذيت شدين تا بچتون سينتونو بگيره؟
من اولش شيرم خوني بود دكتر گفت اينو ب بچه نده بدوش تا سفيد شه موقع دوشيدنش خيلي اذيت ميشدم و دردناك بود بدشم ك يكم شير راه افتاد بچم ديگه سينمو نگرفت و اصلا شير خودمو نخورد خيلي دلم ميسوزه🥺
سر اين موضوعم با خانواده شوهرم قهرم از بس ك تيكه و كنايه گفتن ك شير خودمو نميدم

من بچم اولش سینمو گرفت و میخورد شیرم داشتم ولی روز سوم بعد عمل به خاطر ی قرص اشتباهی ک پرستار بهم داد حالم بد شد ی روز زیر سرم اینا بودم بچم چند بار شیر خشک با شیشه خورد دیگه سینمو نگرفت خیلی هم تلاش کردم ،بماند که چقدر مادرشوهرم اذیتم کرد و تیکه انداخت،گاهی چاره ای نیست دیگه وگرنه حس مادری که تو وجود همه زن ها هست اینکه ادم شیرش فراوان باشه و بچه بخوره و هر دو عشق کنید ولی وقتی گاهی نمیشه چه میشه کرد،قدیم هم این داستان ها بوده فقط اون موقع دایه میگرفتن الان شیر خشک میدن

من الان توو همین مرحلم
هر روز شیرمو میدوشم کلی اشک میریزم از دردش
بچم سینمو نمیگیره نمیدونم چیکار کنم

به اونا چ ربطی داره من سینه ام‌ گرفت چ فایده شیرم باعث بالا رفتن زردیش میشه دیگه ندادمش الان شیرخشکی هس حتما حکمتی بود نی نی تو هم سینه نگرفته

منم پسرم سینه رو نگرفت شیرمم خیلی کم بود البته و شیر خشکی شد. شما شیر خشک چی میدید الان بهش؟

منم هیچی شیر ندارم کلا اندازه دو قاشق مرباخوری میشه بعضی وقتا بیشتر میشه اندازه دوقاشق غذا خوری اما همونو میدوشم میدم ، بقیشم شیر خشک چاره ای نیست دیگه .

واقعا چقد اطرافیان رو اعصابن بمنم میگن بازم امتحان کن دیر نشده و فلان بهشون بگو مطمئن باش بیشتر از من دلسوز بچم نیستی خودم بیشتر از هر کسی دوسدارم شیر خودمو بخوره

غلط کرده هر کی گفته هیشکی بهتر از مادر بچه صلاح بچشو نمیخاد اینو بدون حرف بقیه رو هم مهم نباشه برات منم شیرم کمه شیر خشکم میدم ب کسی ام ربطی نداره