۱۳ پاسخ

تا جایی ک دیدم بچه رو بیشتر توجه میکنن

رفتارش ب شدت بچگانه و پست

هرکس به فکر پسر خودش

😐😐😐

خانما معذرت میخوام ولی اگر این مادر شما بود بازم این حرف ها و بش میزدین

خداشفاش بده حالا انگار پسرش بچس اون اگه سردش باشه خودش میتونه پتو بندازه روش ولی اون بچه چی😏😒

عجب خریه فقط فکر بچه خودشه

بیشعور😐

خخخ اونم حسودیش شده پسز خودشو پوشونده

وا میخواد بگه من بچمو دوست دارم .نوه شیندم میگن مغز بادام این حسودی کرده

هرکس به فکر بچه ی خودش😂
مادرشوهر تو جقدر حرکاتش شبیه مادرشوهر منه 😑اونم همینطوریه هوای پسرشو بیشتر داره تا نوه ش رو از این حرکاتش هم زیاد زده در مسائل دیگه ن فقط پسر خودش بلکه روی دختراش هم همینطوری نوه ها رو هیچ حساب میکنه واسش مهم نیس بچه های خودش مهم هست ولی خوشم میاد هیچکدوم از نوه ها هم حسابش نمیکنن 😂اونجاست ک دلم خنک میشه 😂

یه تختش کمه

مادرشوهرا همینن😂😂
برا من وقتی میاد میگ سروصدا نکنید ک همسرم بخوابه😂

سوال های مرتبط

مامان سبحان مامان سبحان ۱۲ ماهگی
دیشب خدا بهم رحم کرد🥲 دیروز بچم رو بردم بیرون اومدیم خونه بچم آروم بود یهو بچم خوابید تو خواب همش گریه میکرد همش با خودم میگفتم برم اسفند دود کنم برای بچم چیزیش نشه وقتی از خواب بیدارش شد همش گریه می‌کرد گریه بند نمیشد خواهر شوهرم اومد سرگرمش کرد آروم شد خواهر شوهر هم بهم گفت براش اسفند دود کن گفتم بهش غذا میدم بعد به بچم غذا دادم سپردمش دست باباش رفتم براش زغال بزارم تا اومد انگار یه چیزی خورده بود تو گلوش گیر کرده بود چ‌وضعی بود😑شوهرم که فکر میکرد نون خورده تو گلوش گیر کرده بهم میگفت بهش آب بده تا بره پایین 🤦🏻‍♀️ولی من اینکارو نکردم پشتش زدم تا یه یکم بالا اومدیکم خون هم اومد بردم بیرون زدم پیشتش تمام غذایی که خورد بود رو بالا آورد با کمی خون دیدم یه تکه پوست تخمه هم بیرون اومد😑😑گلوش رو بریده بود تا اومد بیرون 🥲🤦🏻‍♀️ از یه طرف هم مادرشوهر تا دید اومد شروع کرد به فوش دادن من عصبی بود 😅😐همش اسم‌مردن میورد 😑😒 بچت میمورد بچت فلان میشد