خانما خیلی تنهام شوهرم اصلا توجه بهم نمیکنه با اینکه خیلی خوشگلتر جوان تر از شوهرمم ۹سال تفاوت سنی داریم از ی طرف دخترم بشدت لج باز غذا درست نمیخوره حتی شوهرم یکساعت دخترم نمیگیره برم بیرون آرایشگاه همرام همیشه همه جا همرام بوده امشب عموشوهرم روضه داشت خودم از بس دنبال دخترم رفتم خسته شدم شام نتونستم بخورم آمدم خونه

من دعا میکنم زودتر پسرم بزرگ بشه واقعا پیر شدم و بدنم خالی کرده هیچکسم ندارم و شوهرمم ک فقط یه موجود بی مصرف اصلا حاضر نیست بچه نگه داره میگه شررره از سر خودش باز میکنه خداشاهده عصب های دستم چسبندگی پیداکرده از بس بغلمه

بیشتر مردا این روزا اطرافم که می بینیم شوهرای دوستام خواهرام اکثرا همینن من و شوهرم خیلی به سختی به هم رسیدیم با هزار اشک و آه ۷ سال شوهرم امد ورفت تا عقد کردیم ولی الان اصلا انگار نه انگار نه محبتی نه عشقی بچه رو هم اصلا کار نداره ...نمیدونم شاید انقد فشار اقتصادی روشونه عاشقی یادشون رفته

انگار داشتی منو میگفتی بخدا منم مثل تو اصلا انگار حرفای دل منو زدی

شانس نداری خاهر
من یکیو میشناسم نه قیافه داره نه اخلاق نه سلیقه نه هیچیییی شوهرش ازخودش کلیییی سرتره یجوری مث پروانه دورش میچرخه از زنش مث چی میترسه همه چی برعکس شده

عزیزم منم همسرم خیلی وقتها نیست سر کاره وقتی میاد خستس ولی دو روز در هفته خونست کمک میده
با همسرت صحبت کن ی تایمی بچه رو نگه داره مثلا ببره پارک ببره پیاده رویی
الان خونه بابامم گاهی برادرم نگه می‌دارد الآنم با بابام داره بازی می‌کنه ی وقتهایی نگه میدارم در حدی که کار شخصیمو‌کنم

سلام عزیزم
من تورو مسدود نکردم تو منو مسدود کردی
امیدوارم مشکلت هم حل شه♥️