۱۷ پاسخ

الهی بگردم خدا بهت تونایی بده😍
من میشه دوسال چهارماه

خب طبیعیه ک حسودی کنه چون خیلی کوچیکه و فاصلشون کمه
اون تقصیری نداره

۵سال ولی دخترم بیشتر اذیتم میکنه

اخی عزیزم من ۳سال و۳ماه بود داغون شدم اما الان دیگه خدارو شکر بزرگ شدن انشاالله خدا توانایی بده بهت این روزا هم میگذره

اولی بد ۶سال دومی الان ۳سالشه ۳می رو باردارم

خییلی کوچکه بچه بزرگه گناه داره الویتت اون باشه ولی چون میگی دوقلو داری خب خییلی سخته 🫠🫠
من پنج سالو نیم اختلافه خییلی راضیم پسر بزرگم اذییت میده ولی خب بچس بازی میکنه حسودی اینا نمیکنه و الویتم پسر بزرگمه

منم دوساله اختلاف سنی بچهام
پسر بزرگم اوایل حسودی کرد
الان دیگ براش عادی شده🥹🩵

۱۵ سال

من یه دختر ۱۳ ماهه دارم الانم باردارم ۳ ماهمه

ب نام خدا اختلافشون یک سال و ۷ ماه دخترم ۲ سالس پسرم ۶ ماهه من و ب جنون رسوندن وای ک نال تو دوقلو ان و بچه اولت خیلی کوچولویه عزیزم❤️❤️خدا نگهدارشون

من بچه هام ۱۲سال اختلاف سنی دارن تمام کارخودموبچموپسرم انجام میده درسته هم بازی نیستن ولی کمکی خوبیه برای خودم اصلااذیت نشدم

وای خیلی بد دختر من هفت سال فاصله دارند آنقدر حسودی می‌کنه به پسرم

دوسال و ۵ماه
دومی بیشتر اذیتم میکنه درگیر رفلاکسش بودم تا همین یکی دو هفته پیش😓
چاره چیه عزیزم تا یکسال اول معمولا سخته
بعدش بهتر میشه وضعیت
فقط میتونی دعاکنی که راحتتر بگذره
یا از کسی کمک بخواه بیاد کمکت

واخیلی سخته.من پسرم ازدخترم ۷ سال بزرگتره.یکیو بیار کمکت کنه 😪

ماشاالله یدونه یک ساله داری دو قلو هم داری
وای خیلی تحمل داری بخدا من سر یکی موندم

منم مث خودتم خدا رحم کنه این چهارمی بیاد

من 5 ساله بخدا باور کن دخترم که 5 سالشه بیشتر از پسرم اذیتم میکنه 😑

سوال های مرتبط

مامان مهرسا💕 مامان مهرسا💕 ۳ ماهگی
خانوما میخوام تجربه بچه دارشدنمو بگم وقتی ده روز از به دنیا اومدنش گذشت برگشتم خونمون خونه ی مامانم بودم همه مسئولیت بچه رو خودم گردن گرفتم هیشکی کمکم نکرد شوهرم ذره ای درکم نکرد خیلی شبا رو تا ساعت ۳ بیدار میموندم به خودم فوش میدادم ک چرا ازدواج کردم چرا بچه دار شدم خیلی افسرده بودم اصلا از بچه ام لذت نمیبردم ولی بعدش ک چهلم بچم گذشت به همه چی عادت کردم خداروشکر دخترم خیلی آرومه اصلا اذیتم نکرد بعد چهلم دیگه شبا برا شیر بلند نمیشه ساعت ۱۱ می‌خوابه ساعت شش بلند میشه روال همه چی اومد دستم افسردگیم کمتر شده دخترم بزرگ شده دیگه مثل روزای اول بوی نی نی نمیده🥺 خیلی دلم تنگ شده ولی الان خیلی لذت میبرم صبا ک از خواب بلند میشم دخترمو میبینم ذوق مرگ میشم یه حس خیلی خوبی دارم ک نمیتونم توصیفش کنم همه بهم میگن مامان کوچلو وقتی به دخترم میگن برو بغل مامانت خیلی حس خوبی می‌گیرم الان منم یه مامانم عاشق دخترم ولی روزای اول خیلی اذیت شدم هیچوقت نمیخوام به اون روزا برگردم.........