۷ پاسخ

منم خیلی بده

الهی هرچی مردبدکه نه درک دارن نه شعور که ماهم آدمیم خسته میشیم بچه خونه زندگی بچهای بزرگتربازدرکمون نمیکنن گم بشن پیدانشن☺️🤭

اوف خیلی سخته من ازصبح تاشب تنهام پدرمادرمم ازم دورن تو یک شهرنیستیم و همسرم تا ۸شب سرکاره بچمم خیلی گریه میکنه و همش بغل میخواد دیگ دیوونه شدم

منم مث توام ینی مادرشوهرمو پدرشوهرم نباشن و دخترم نمیتونم به کارام برسم

دست تنها خدایی سخته کار خونه هم تمومی نداره حق داری

عزیزم خیلی دورانه سختیه واقعا برا همه مامانا ، فقط باید صبوری کنیم و آرامش داشته باشیم. فک نکن تنهایی همه مثل توان یکم بزرگتر بشن راحت تر میشیم

منم اینجوریم شوهرمم بیشتر عصبیم کرده همش مسخره می‌کنه وقتی جدی حرف میزنم رو اعصابم میره

سوال های مرتبط

مامان قند عسلم مامان قند عسلم ۸ ماهگی
حالم وحشتناک بده از خودم بدم میاد دیگع کم اوردم بریدم
از یه طرف از دست خانواده شوهر از یه طرف از دست خودم
دیروز هی زنگ زدن بیا بیا رفتم هرکدوم میخواستن یه چیز به خورد بچه بدن با زور و التماس نمیذاشتم
مادر شوهرم می‌برد آشپزخونه همش استرس که داره چیزی بهش میده
اخر سرم چندتا زرد الو داد خورد امشب نابودم کرد از دیشب تا همین الان گریه گریه مغزم داره می ترکه
از یه طرفم وقتی خونه بهم ریخته باشه عصبی میشم دیگه کنترل مو از دست میدم شوهرمم هیچ کمک نمیکنه فقط غر میزنه
الان سینک پر ظرف خیلی کار دارم اما بچم نمیذاره مغزم داره می ترکه به زور شیاف اروم شدم یکم
انقد اذیتم کرد شوهرم حتی جاشو جدا کرده صدا بچه اذیتش نکنه فقط برا بازی و خنده میخوادش انگار تمام سختی و مسئولیت افتاده گردن ‌من تنهایی
الان از شدت عصبانیت داد زدم رو پسرم خودمم زدم زیر گریه چشاش اشکی شد گرفت خوابید
خیلی حالم بده از خودم بدم میاد دیگه زیر بار مشکلات هیچ اعصاب برام نمونده تمام اطرافیان فقط برا خنده بچه رو می‌خوان اما اصلا کمکم نمیکنن فقط هی میگن بچه رو بیار بچه رو بیار
نمیدونم چیکار کنم از این بی اعصابی
دلم میخواد خودمو بکشم چنان گریه کردم