۶ پاسخ

بچه داری فقد ب زاییدن نیس ک بیاری خودت بزرگ کنی نکه بیاری بدی بقیه

من در طول این شیش سال یه شب فقط بچم پیش مادرم بود
مادرشوهرمم پایین خونمونه با اینکه بچم کوچیک بود بزرگه رو می‌بردم مهد کوچیکه رو هم با خودم میبردم میوردم اعتقادی به فقط زاییدن و ول کردن ب امید این و اون ندارم

سلام
خب منم کسی رو ندارم ک بچمو بذارم پیشش ولی خداروشکر تونستم و یکی دیگه آوردم.ولی همین کدخودت داری بچتو بزرگ میکنی خیلی بهتره تا اینکه بخوایی جایی بذاری

منم دوتا بچه آوردم مادر شوهر ک تا خالا یه دقیقه بچه نگهداشته برام
مامانم بخام برم بیرون نگه میداره ولی
ولی بزارم جایی بمونن مدام و شبا اصلاا
یعنی از خدامه ها ولی بچه هام نمیمونن خونه مامانم😂😂

نه گلم من موقعیت شو هم دارم خودم دوست ندارم بچم جایی بخوابه

من سه تا بچه رو تنهایی دارم بزرگ میکنم
شوهرم هفته ای یکبار خونست که اونم به کارای خودش میرسه
واسه زایمانم حدود ۲۰. روز هرکدوم خونه مامانم بودم
دیگه کلا خودمم

سوال های مرتبط

مامان آقا اهورا❤ مامان آقا اهورا❤ ۵ سالگی
سلام قشنگ ها حال دلتون خوب باشه الهی ♥️
مادرها چطوری به بچه هاتون یاد دادید که از خودش دفاع کنه من هر چقدر به اهورا می گم مادر از خودت دفاع کن یا کسی دعوات می کنه بیا به من بگو توان دفاع نمی کنه فقط می گه منو نزن زدن خوب نیست. دوم نمیاد بگه میگه تو با اون بچه دعوا می کنی گناه داره🥺☹️😐 اهورا می‌ره باشگاه یه پسری هست هی اذیتش می کنه چند بار دیدم بهش تذکر دادم ولی باز تکرار می کنه چهارشنبه توف کرده تو صورت اهورا بد اهورا به استاد گفته اونم به پسره گفته که اذیت نکن دوباره دیروز حمله کرد به اهورا من دیدم رفتم پیش استاد بهش گفتم رفتم به مادر ش هم گفتم مادرش میگه تو دخالت نکن قاطی نشو بچه هست هر اتفاقی بی اوفته باید استاد جواب بده میگم بحث اینه که پسرت می زنه توف پرت می کنه شما میگی دخالت نکن شما اینو که می تونی به بچت بگی توف نکنه وکسی او نزنه بچت چشم بچمو کور کرد چی بازم میگی یا بچه من چشم بچه شمارا کور کرد بازم میگی بچه هستن یا نه اون وقت کار به جاهای باریک کشیده میشه بچش یک تنه اذیت می کنه بچه ها یه اینکه تو باشگاه تو پ هست شوت می کنه می کنه به مادرها یه سری از مادرها دیگه خیلی بی خیالن
مامان نیک پسر مامان نیک پسر ۶ سالگی
مامانا رفتم پسرمو بزارم پیش باباش درو براش باز نکرد بچم انقد اشک ریخت و ترسید ک خدا میدونه فقط بخاطر اینکه نیم ساعت دیرتر بردمش
منم اوردمش خونه ۴۸ ساعت کامل نگهش داشتم
این عوضی فکر میکرد بچه شب پیش من نمیخابه چون یکساله پیش اونه
الانم زنگ زد ب بچم گفت اگه تا ۵ دیقه دیگ نیای دیگ هیچوقت نیا
بچم خیلی ترسید الهی بمیرم براش
مامانا بنظرتون برم دادگاه بگم این کارارو میکنه بچه رو میترسونه بچه امنیت روانی نداره
میخاد کلا از من جداش کنه بچه رو اذیت میکنه ک من بگم بچه رو اذیت نکن نیارش پیش من...‌
دقیقا داره از بچه سواستفاده میکنه
اخه این کلا دو تا بعداز ظهر بچه رو میاورد پیشم از ساعت ۱ تا ۸
بعد من رفتم دادگاه پرسیدم گفت ۴۸ ساعت کامل حق داری پیشت باشه ، این عوضی ب بچه گفته بود مامانت ازم شکایت کرده میخاد بندازم زندان برو پیش مامان دیگ من نمیام سراغت
خلاصه بچم تب کرد استفراغ کرد کلی😭😭😭از روی ناچاری بهش زنگ زدم گفتم نمیخام ۴۸ ساعت همون دو تا بعدازظهر بیارش فقط انقد اشکشو درنیار چون هر کاری کردم اروم نشد خیلی باباشو دوس داره
این دو روزم ک موند گفت بابارو جریمه کردم ک درو باز نکرد
مامانا چیکار کنم دلم بچمو میخاد😭😭😭😭😭
میترسم یه بلایی سرش بیارن انقد وقتی میاد پیش من اذیتش میکنن
تقصیر خواهر و برادر عوضیشم هس وگرنه این فک نکنم دلش بیاد با بچش این کارو کنه اونا نمیزارنش
چون ی ادمیه ک هیچ اختیاری از خودش نداره فقط ب حرف بقیه گوش میده