بچه ها
بنظرتون با بچه ایی که کو. نش میخ داره و یه لحظه نمیشینه.تو جمع بد میخوابه و بد غذا و شیر میخوره. میشه رفت مسافرت؟ اونم شمال🥴🥴
داداشم اینا خیلی بهمون گفتن، دیگه واقعا خجالت میکشم.☹️ خودمم دلم میخواد برم اما میدونم که سخته. تازه بچه اون یکی داداشمم هست که یه سال و یه ماه بزرگتر آرتینه. همش باید مراقبش باشیم آرتینو پنجه نکشه یا نزنه🤦‍♀️😐 جدیدا اینجوری شده🥴
همش میگم وقتی میریم بیرون خب این بچه هی میخواد بره.(آرتین بلند میشه دستشو میگیره و میره به همه جا، چهاردست و پا هم میره) یا میگم غذاهاشو بیرون چیکار کنم گرمه هوا. یا تو ماشین که اذیت میکنه🤦‍♀️ شوهرمم از اول میگفت نه حالام که اون داداشم میاد بخاطر بچه اس میگه نه.
اما دوباره امشب زن داداشم زنگم زد.
اگرم نرم یه هفته تنهام اینجا😔 مامانم و خواهرمم میرن. اووووف🥴🥴
البته ما اواخر فروردین رفتیم،سه روز
اما اون موقع آرتین هنوز اینقدر شیطون نبود و هوا خنک بود خیلی.

۲۱ پاسخ

اگ شوهرت پایه بود میشد بری الان بری هی خونتو میکنه شیشه تا بچه اذیت کنه میگه من نمیخاستم گفتم با بچه نمیشه ….هی غر غر

والا من ریسک نمیکنم بزم سفر. حالا مخصوصا که میگی خونشون شلوغ هن هست. بچه عادتهاش بهم میخوره خیلی اذیتت میکنه

این همه چیز به‌ کنار میشه باهاش راه اومد‌ه
هوا خیلی گرمه و ممکنه مریض بشه بچه تو‌ ماشین

من نظرم اینه ک چون اخرفروردینم رفتی صبرکنی نری اخرای شهریوربری هوا خوبه حالا اولویت بچته اسکال نداره بگو نمیتونیم بیاییم هوای شمال شرجیه بشدت برای بچه تومسیر ومسافرت سخته منکه چندبارشوهرم گفته بریم هی گفتم حالا میریم وپشت گوش انداختم دیگ دیدم هوا خیلی بده لذتش نمی ارزه ب مریضی بچه

دختر بشین خونه بچه گناه داره تواین گرما شمال هواش شرجی هست.هوا هم پاز ویروس جدیده.بسین بتشوهر وبچت کنار کولر کیف کن با بچه کوچک خیلی خیلی سخته پدر آدم درمیاد.

به منم خیلی گفتن بیا بریم ولی من خودم می‌دونم اگه برم دیوانه میشم مه شیر میخوره نه غذا نه تو جمع می‌خوابه استرسی میشم بدتر دعوامون میشه

دوبار شمال رفتم یبار تنها رفتیم با همسرم فقط یبارم با خانواده همکارش رفتیم که یه بچه دوساله داشتن یه چالشایی داشت اما وقتی مدیریت کنی و خودت حوصله داشته باشی و توانشو داشته باشی بهت خوش میگذره دیگه باید پذیرفت سفر با بچه سخته من که دوتا سفرمو دوست داشتم

كلا با بچه ديگه اونطوري خوش نميگذره چون همش درگير بچه اي.هيچي دست خودت نيست.اينكه شوهرتم نميخواد سختترش ميكنه

خیلللی سخته کوفتتون میشه ،به نظرم بزار یه سال دیگه

چقدر دختر منو توصیف کردی😑من که توبه کردم جایی نرم

منی ک الان دو روزه اومدم و دو روز دیگه باید بمونم مجبوری
میگم ک دهنمو صاف کرده بچم بااینکه همه دارن کمک میکنن واسه نگه داشتنش

من شوهرم یه اخلاق خیلی بوی که داره اگه‌واسه یه چیزی گفت نه و تو اون‌کارو کردی تا اخرعمر هرچیزی بشه ول نمیکنه منم ترجیح میدم به میل خودش باشه چون واقعا روانم نمیکشه که هم بخوام بچه داری کنم هم ‌کل کل به شوهر
من عید رفتم جنوب و واقعا اذیت شدم دلم میخواد تا یارا بشه ۲ ۳ سالش هیج جا نرم ولی شوهرم خیلی اصرار داره شهریور بریم شمال و من مخالفم

ببین ما حداقل ماهی ۲ بار میریم سفر، یکی شهرستان که خونه مادرشوهرم هست، یکی شمال که مامانم ویلا داره، توصیه من بهت اینه ویلا اجاره ای بچه رو نبر چون واقعا اذیت میشی، بچه همش میخواد به زمین و فرش کثیف دست بزنه، منظورم اینه به اینکه جاتون خوبه مطمئن باش اگه میخوای بری، نکته بعدی اینکه من واقعا روانی میشم تو سفر شلوغ و دسته جمعی، از اونور راه اصفهان تا مازندران فک کنم خیلی طولانی باشه، مورد از همه مهمتر اینکه شوهرت راضی نیست

من سر جنگ رفتم ۸ نفر بودیم کلا بچه هم کسی نداشت همه هم رعایت میکردن کمک میکردن باز به گوه خوردن افتادم.
وقتی برگشتم یه بچه دیگه با خودم آوردم انگار

والا من ۳ بار با مهراب مسافرت رفتم اذیت آنچنانی نشدم سری آخرش مهراب ۱۳ ماهش بود بردمش یاسوج ۴ روز خوش هم گذشت حال و هاتون عوض میشه سخت نگیر عزیزم.گرم و شرجی هست ولی تو ماشین کولر هست برای غذاشم یه چیزایی برای تو راه آماده کن مثل سالاد الویه کتلت کوکو اینا دیگه تو راه هم اگه رستوران رفتید مرغ بهش بده یا جوجه چیز دیگه نده چون من همینکار رو کردم

اگه شوهرت کمک باشه واقعا و اهل غر نباشه برو
فکر نکنم شیطون تر از امیرعلی باشه ک از دیوار راست بالا میره
تو ماشین کولر روشن کن زود زود هک آب بهش بده ک گرما زده نشه
بلخره از قدیم میگن بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
بچه ها هرچی بزرگتر میشن شیطون تر میشن پس باید ما خودمون رو باهاشون وفق بدیم

فک کنم گرمه هوا اذیت میشی
ولی خب اگه میتونی بزنی جاده بیخیالی برو
خوش میگذرع دور همی

عزیزم شمال خیلی هوا گرمه ،من اصلا بیرون نمیرم واسه خاطر گرما ،فکر کنم اذیت بشین

واااای😂😂اول گفتم ببینم میخ حتما ی چیزیه تو کو..ن بچها 😂😂😂
برو اکه دلته خب بالاخره سختیش داره هی میخاد دنبالش باشی منم با اینکه آراد الان اونقدری هنوز اذیت کار نیست مشهد و کاشان رفتم اما خب موقعی ک خواب بود نمیتونستم برم جایی همش تو هتل بودم چیکار کنیم دیگ اونجور ک میخاد خوش بگذره و آزاد باشی نیست😶

متاسفانه دخترمن سابقه خوبی از سفرنداره اذیت نکرد فقط تواولی شیرمادررها کرد تودومی بشدت بدغذاشد

البته ک سختهههه

سوال های مرتبط

مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 ۱۴ ماهگی
خداوکیلی بعضیا چجوری میتونن با بچه علاوه بر چیز پختن و خوردن و جمع و جور کردن، کارایی مث کیک پزی و اینکه خیلی با گوشی کار کنن و یا مثلا غذاهای سخت بپزن؟ اینا بچه هاشون قطعا یا دو سه ساعت میخوابن تو روز یا میذارن یه کاری انجام بدن.
من واقعاااا یه غذا را هم نمیفهمم چجوری میپزم و بعضی وقتا که بیداری میخورم🤦‍♀️
پسر من روزی دوتا نیم ساعت یا نهایت ۴۰دقیقه میخوابه، بقیشو نمیداره هیچ کاری بکنه
من تو این تایم خوابش همه کارامو میکنم، اما وقت کم میارم، توان بدنی کم میارم😔😢
واقعا بچه ی خوش خواب و خوراک نعمت بزرگیه.
روروئک نمیشینه، همش پا میشه اینور اون‌ور. باید مراقبش باشم، دیگه هیچی سرگرمی نمیکنه🤦‍♀️ همش چسبیده بهم🥴. اکثر وقتام تنهام. وقتی هم شوهرم هست اینقدر کارای ریز ریز گذاشتم کنار که انجام بدم، به کارای دیگه همسخت میرسم🤦‍♀️ اینقدر راه میرم و اینور اونور اینقدر استراحتم کمه، دارم از وسط نصف میشم از لاغری🥴🥴
یه ماه پیش ۴۸ کیلو بودم. الان کمترم شدم.
مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 ۱۴ ماهگی
مامانا
واقعا راسته که میگن از هرچی بدت بیاد به سرت میاد🥴
من از اون مامانایی هستم که دلم‌نمیحواد بچه ام بزرگ شد گوشی دستش بگیره. اما برعکس پسرم عاشق گوشیه 🥴🥴
مثلا من مجبورم باشم میگیریم کنارم یا لای کتاب. اما انگار بو میکشه🤦‍♀️😂 زودی خودش و میرسونه یا اگه جایی باشم از یکی را برداره وقتی میگیرم گریه میکنه😐🤦‍♀️ بقیه که میخوام بهش بدن دوباره اما من سرشو با یه چیز دیگه گرم میکنم
با اینکه جلوش دست نمیگیرم مگر اینکه مجبور بشم و‌کار واجب باشه. هرزگاهی شوهرم دستش بوده جلوش یا مثلا اطرافیا. بعد اطرافیا بهش میدن اونم چنان ذوقی میکنه و دستشو و انگشتاشو میکشه روش. بهشونم گفتم ندین.
خواهرم چند روز پیش گفت چه بخوای چه نخوای بزرگتر شد میگیره دستش. الان همه بچه ها همینن.
وای من اصلا دوس ندارم🤦‍♀️🥴 یه پیج دارم روزانه بازی های متنوع مبذاره برای بچه ها. گفتم بزرگتر شد همشو باهاش انجام میدم، سرگرمش میکنم گه نخواد بره سرش. میشه یعنی؟ 😢م
مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 ۱۴ ماهگی
وای دیشب عحب شبی بود 🥴 آرتین ۱۱:۳۰ خوابید منم اولش یکم تو گوشی بودم بعدش هم خوابم نمیبرد،گردنم میخارید. مجبور شدم نصف قرص سیتریزین بخورم. تا حدود ساعت ۲:۳۰ بیدار بودم تا اومد خوابم ببره، آرتین طبق همیشه بیدار شد. یعنی اومدم شیرش ندم و رو پام دوباره بخوابونم. گریه میکرد مجبور شدم شیرش بدم. یکم که خورد آروم شد اما چشماش باز بود🤦‍♀️ وااای یعنی منکه دیگه گیج گیج بودم. قرصه اثر کرده بود. خدا به سر شاهده تا ساعت ۵ و ربع این بچه بیدار یود😢😢
یکم همینجور غلت میزد، یکم شیر میخورد، منم خودمو زده بودم به خواب، مواظبش بودم نره لب تخت. وای خیلی بد بود. آخراش بطری بالا سرمو برداشت تازه با اون بازی میکرد🥴🥴
دیگه ۵ وربع اینقدر خدا خدا کردم، خوابید
منم بیهوش شدم. قبلا هم اینجوری میشد اما تل قبل ساعت ۵ نه، اونم در حد یه ساعت بیدار بود.دیشب خیلی تعجبی بود. نمیدونم بخاطر چایی بود که ساعت ۹ خورده بودم، یا تلویزیون که دیروز یکم روشن بود. آخه هردوتاش قبلا هم بوده.
امیدوارم امشب بخوابه😢😢
مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 مامان آرتین کوچولو🥹🩵😍 ۱۴ ماهگی
دلم میخواد اینقدر بشینم گریه کنم😔 بماند که گریه هم کردم، اما چه فایده.
اون روزی که سینه های من پر شیر بود و این بچه باید میخورد ، نمیخورد. اونوقت حالا که باید غذا بخوره نمیخوره و همش چسبیده به من و سینه هام. بخدا مث روده گاو شدن🤦‍♀️😢 خودمم شدم مث اسکلت.😔😢 خواب و خوراک که ندارم، استراحت هم که ندارم. همش میخواد بغلم باشه. وای فقط دلم میخواد این دندون درآوردنش و شیر خوردنش تموم بشه. ای خدااا😢
خسته شدم، همش دست تنها، با نق نق و چیز نخوردن بچه. دلم میخواد داد بزنم🤦‍♀️🤦‍♀️😭😭
دلم میخواد هرکی میگه وای چقدر بچه ات کوچولو شده را از وسط نصف کنم.
مردم بچه هاشون یک سالشون نشده، ۱۰ و ۱۱ کیلو هستن ماشالله، اونوقت این پسر من هنوز ۹ کیلو هم نشده😔😔😔
نمیخوام مقایسه کنم، اما بعضی وقتا دست خودم نیس. یه مدت خوب شده بود، قشنگ غذا میخورد، نه اونقدر، اما شکرخدا بد نبود. همش دغدغه ام این بود براش چی درست کنم، اما الان انگیزمو از دست دادم برا چیز درست کردن😔
شاید من مامان خوبی نیستم. نمیدونم 😔😔
ببینید چقدر لاغر شده😔😔