۱۳ پاسخ

طفلک خانمه مگ چی گفت انقدر بزرگش میکنی؟!
🤔
اگ حالا بدی از دخترت میگفت ۱ چیزی این طفلی اومده خوبی گفته استقبال کرده خواسته تجربه انو بهش انتقال بدی ایرادش کجاست؟!

حالا قد و وزن بچت چقدره🥴🥴🥴
اگه انرژی بد میگیری همونجا بگو چرا سرما خالی میکنی خو☹️☹️☹️

منکه موردی ندیدم خودم هم کلام میشم با یه مادری از قدو وزن بچه هامون وخوراکشون میگیم شاید تاثییری روتجربیاتمون داشت بنظرم حساسی

میگم ماشاالله دخترتون تپل چی بهش میدین

شما حساس شدی
من اصلا ناراحت نمیشم بنده خدا خودش از گم وزنی بچش ناراحت بوده خاسته از شما کسب اطلاعات گنه
اشکالی نداره ک خودتو ناراحت نکن

والا من بچه همسن دخترم میبینم برام جالبه دوست دارم دوتا چیز یاد بگیرم و اطلاعات خوب بهم اضافه بشه شاید دوتا سوال از مادرش بپرسم تحقیق کنم اگه خوب بود برلی بچه م انجام بدم
چون دور و برم بچه نیست

به نظرم ناراحت نشو شاید منظوری نداشته و چون کمبود وزن خودش خیلی دغدغه بوده واسش خواسته بپرسه شاید سر بحث باز شه تجربه ای چیزی به دست بیاره

ترسیدی چشم بخوره اگه اعتقاد داری به چشم زخم هیچوقت راستشو نگو . مامان من خیلی اعتقاد داره پسرم کوچولو تر بود میگفت سنشو بیشتر بگو چشم نخوره 😅

منظورم شما نیستی
ولی بعضیا خدایی حساسن
توگهواره یکی ازمامانا تاپیک میزاش هرکی ازش هرچی می‌پرسید فقط میگف نمیدونم
غذادرس می‌کرد یکی میگف دستورش بده میگف نمیدونم
نذری پخش میکردن دوسش گفه بو. آدرس بده میگف نمیدونم
ب بچش کادو گرفه بود میگف نمیدونم چن گرفیم
ماکارونی گرفه بود بپزه یکی گفه بود قیمتش چنده منم عصر برم بخرم میگفت من خریدم قیمتشو نمیدونم
بنظرم یه سری چیزا از سر حساسیت میاد

برای گل دخترت اسپند دود میکردی
دقیقا ما چند وقت پیش جایی بودیم بعد دخترم با منو باباش حرف میزد کلا مکالمه میگفتیم بعد خانمه اومد بهمون گفت دخترت چند سالشه گفتم دوسال گفت وای مثل ادم بزرگا حرف میزنه نسبت به سنش یعنی چند بار بلا رد کردیم

واقعا خیلی زشته ...من بچه تپل دوست دارم پسر خودم متوسطه کلا متناسب هست وزنش ولی تابحال از کسی این سوالا رو نپرسیدم که چی بشه مردم چه رویی دارن

ای بابا چقد بعضیا فضولن منم حالم بهم میخوره کسی ازم بپرسه این چیزا رو😬

دیکه بعضی ها فضولن باید این دهنشون بچرخه توهرچی اظهارنظرکنن، من خودم به شخصه تاموضوعی بهم مربوط نباشه اصلا اطهارنظرنمبکنم فکرکن خانواده همسرم ازبس احمقن به همه گفتن عروسمون افسردگی داره باکسی هم صحبت نمیشه😅

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
سلام شب همگی بخیر
خب بازم سکوت شب و دم نوش برای مادران خسته 🍵🍵🍵
این دمنوش های آخری شبی خیلی خوبه قشنگ میخورم لذت میبرم 💆💆
امروز رایان با باباش رفته بودن خانه بازی منم تو بازار چرخ میزدم یکم خرید کردم رفتم پیششون ، یه چیزی توجهمو جلب کرد پسر بچه ای که تپل تپل بود ولی مامان باباش لاغر بودن گفتم اگه به ژنتیکه ماشاالله ببین چقدر بچه شون خوب وزن گرفته ، بعد دیدم مامانه شیر درست کرد پسر بچه خوردش (بازم تو ذهنم گفتم پسر من تو این یک ساعت حتی آب نمیخوره چه برسه چیزی بخوره 🤣😅)
به مامانه گفتم خدا حفظش کنه چند ماهشه؟؟( از رفتار بچه احساس میکردم ۱۵ماهه باشه )
گفت ۲نیم سالشه ،😶 گفتم چه جالب شیر میخوره ؟؟
گفت آره ، اصلا غذا نمیخوره منم شیر میدم کلا بهش ،☺️
گفتم وزنش خوبه ، خب حتما با شیر سیر میشه که غذا نمیخوره من با اینکه پسرم بد غذای بازم روزی ی وعده شیر میدم
گفت نه پسر من غذا نخورد منم شیرشو زیاد کردم وزن گرفت 😊
دیگه مکالمه نکردیم و من فک کردم ، درسته حالا بچه با شیر وزن گرفته من به پسر کم شیر میدم که غذا بخوره ولی به نظرم عادت غذایی چیزیه ک از بچگی باید به بچه ها یاد داد ، حالا بچه غذا نمیخوره قرار نیست بی خیال بشیم و ساده ترین چیز که شیر هست رو بدیم بهش ، الان این بچه تا کی باید شیر بخوره ؟
قرار نیست غذا خوردن یاد بگیره؟؟ باید از بچگی عادت سالم رو بهشون یاد بدین ، درسته پسر من لاغره کم وزن میگیره ولی خب بخاطر اینکه فعالیتش زیاده هر چیزی رو ک میخوره سوخت می‌کنه هیچی جذب نمیشه 😅😅
ولی مهم اینه یاد گرفته خودش غذاشو میخوره حتی کم باشه خودش با دست یا قاشق مستقل میخوره ☺️☺️
مامان Nelin مامان Nelin ۲ سالگی
مادرا دیشب رفتم سوپری نلینم باهام بود یه خانم یه عروسک دلد نلین گفت تولد انام رضاس از طرف اقاس یه دخترخانمت ما به تموم بچه ها یه عروسک کادو میدیم این خیلی نگاه میکرد نلین ازش خوشش اومد منم ترسیدم سریع عروسک از دست نلین گرفتم و گذاشتم نایلون اخه ادم میترسه اعتماد کنه خلاصه خانم دنبالم اومد گفت میشه شما بچه کوچیک دارین کمک کنید بگین چی برا بجه ها بخریم گفتم من محسولات ماجان میخرم اخه سوپری چی داره چندتا غللت صبحانه برداشت گفت جطورن اینا بهش گفتم کدوم یرا چند ساله بعد گفت دلم میخاد دخترت بغل میکنم میشه منم گفتم زشت نلین دادم بغلش کرد ازبس دوسشداشت دوباره یه عروسک دیگه براش خرید دوتا غلات صبخانه بهش داد گفتم نه همون یکی کافیه خانم زور زور بردار گفتم باش برمیدارم وری یکیش میدم یه بچه دیگه تو ساختمونمون هستن بعد خانم گفت خب اینجوره همشا بردار پخش کن بین بچه ها گفتم اخه من این همه بچه نمیشناسم نهایتن دوتا سه تا بچه داریم گفت طوری نیست به هرکدوم دوتا بده کادو اقاس هیچی دیگه من اوردم و دادم بجه ها یه حسی بودا خانم میگفت خدا خواست شما واسته باشین بدین بچه ها ولی اونجا شوهرم خندش گرفت گفت اینقدر اصرار میکرد توام چسی میومدی نمیخام خخخخخخ ولی خیلی خوب بود یه حس خوبی بود از طرف امام رضا کادو دادن دخترم 🤩🥰😍