۱۸ پاسخ

منم فکر میکنم ولی نه الان حداقل برا ۱۰سال دیگ

عزیزم بنظرم وقتی بچت مستقل شد اقدام کن حیف من شوهرم میگه یدونه تا بتونم همه کاری براش بکنم ولی خودم حداقل دوتا میخوام. خودم دلم میخواد پسرم که دوسالش شد باردار بشم دوباره

ببین به عنوان یه مادر با تجربه یه چی بهت میگم من خیلی فاصله بین بچه هام گذاشتم خیلییییی پشیمونم آدم تا آمادگیش و نیروش رو داره باید هرچندتا می خواد بیاره مثلا دیگه بالای سی سال آدم واقعا نه توانش رو داره نه قدرتش پس به حرف دلت گوش بده تا آماده هستی هرچندتا می خوای بیار باهم بزرگشون میکنی

من خیلی فکر میکنم🫠

فکر میکنم اما وقتی میبینم چقد اذیتم میگم نه چند سال دیگ

منکه ساییده شدم ب معنی واقعی کلمه
توانی نمونده ب هیچ وجه هم نمیخوام کم بچه اولم بذارم چون دومی بیاد ناخودآگاه وقت برای بچه اول کمتر میشه در نتیجه اگر خدا برامون خواست انشاالله شیش هفت سال دیکه

دقیقا عین من

من همیشه دوتا بچه رو میخواستم .... اگر ادم شرایط اقتصادیش اجازه بده بیشتر هم خوبه ولی دیگه بیشتر دوتا تو شرایط ما اصلا

هیچ وقت

من تو این یه دونه موندم میگم زود بچه دار شدم شماها به بچه سومی چهارمی فکر میکنین

منم فکر میکنم ولی ایشالا هفت هشت سال دیگ😂

یاا خدا منم از دوقلو بدم میاد دوقلو سخته چجور میخوای بزرگ کنی باید یکی باشه خونه رو تمیز کنه یکی هم بچه هارو نگه داره

من بعداز ۱۲ سال ی پسر اوردم خیلی فاصله سنی خیلی دارن

من خیلی فکر میکنم به اینکه که یکی داشته باشم با کیفیت بزرگ بشه تو رفاه باشه
از طرفی ام میگم خودم خواهر برادر دارم میدونم چقدر خوبه بین دوراهی سختی موندم

منم دوس دارم بچه هام برادر و خواهر داشته باشن نمیخوام تنها باشن اما به سختیهای بچه داری که فک میکنم پشیمون میشم.بزار دو ساله بشه براش خواهر یا برادر بیار

می تو😐😐😐😐😐😐😐به هر کسم میگم میخوام دوباره حامله بشم فحشم میده … نمیدونم

ب هیج وجه فکرشو نمیکنم 😂

مال منکه دومیه به سومی وچهارمی هم فکرمیکنم ان شاءالله خدابخواد

سوال های مرتبط

مامان هانا جون مامان هانا جون ۱۲ ماهگی
#دردودل آخر شب
مامانا شوهرای شماهم نمیتونن بچه رو‌نگهدارن😕من بچم شبانه روز پیشمه بدترین سختی هارو تحمل میکنم گریه هاشو نق نق هاشو اذیت کردناش لجبازیاش و... از بیرون و بازار و تفریح و.... زدم دارم از دخترم نگهداری میکنم آرزوی ی خواب عمیق ب دلم مونده دلم لک‌زده برای نیم‌ساعت تنهایی.بعدش می‌خوام ی نیم ساعت برم حموم دوش بگیرم بیام بچه رو سپردم ب باباش،صدای گریه بچه تا داخل حموم میومد ده بار میاد میگه زود باش دیگ بچه گریه می‌کنه بیا دیگ چیکار می‌کنی یعنی ی حموم نیم ساعته هم نمیتونم برم😭😭حالا تند تند میام بیرون میبینم بچه گرسنش شد و‌خوابش میاد بهش شیر دادم گزاشتم رو پام سریع خوابید واقعا شوهرم نمیتونست این کارو انجام بده ک بچه بخوابه من راحت دوش بگیرم منتظر بود فقط از حموم بیام سریع بچه رو بگیرم این خودش دراز بکشه فیلم ببینه.همش باید با موهای خیس بخوابم 😭خیلی دلم گرفته خیلی
می‌دونم شماهم این سختی های بچه داری رو‌دارین فقط می‌خوام بدونم شوهرای شماهم مث شوهر من هستن😭😭😭اصلاا فکرشو نمی‌کردم ی روز اینحوری بشه بعضی وقتا حس میکنم کلفت این خونه هستم😭😭
مامان ارسلان پناه مامان ارسلان پناه ۱۱ ماهگی