۱۲ پاسخ

وای که چقدر من مُخ مُخه شدم بخاطر تنهایی بچم دوباره حامله شم ولی تا الان هر بار منصرف شدم چون نه روانم میکشه نه توان جسمی و بدنیم
سعی کن حالت و خودت خوب کنی از هیچکس امیدی نیست بیشتر به نکات مثبتش فکر کن مدیتیشین کن
تصمیمیه که گرفتی و حالا شده خدا رو شاکر باش و انشالله با اومدن بچه دوم شادی به زندگیت و لبخند به لبات بیاد

این حس ات طبیعیه
من حتی بارداری اولم با اینکه بعد مدتها باردار شدم نمیدونم چرا جواب ازمایش که اومد یه جوری شدم😂 در واقع ناراحت نبودم اصلا ولی خوشحالم نبودم انگار میترسیدم نکنه از پسش بر نیام ولی خوب بود همه چی

مبارک باشه عزیزم
خیلی کار خوبی کردیااااااا خیلی
اولا که زیادم زود نیس تا اون فسقلی دنیا بیاد دخترت ۶سال و خورده میشه منم تو اقدامم انشالله که خدا بهم بده ولی هی تو دلم میگم کاش زودتر میاوردم
بالاخره که قرار بود دوتا بچه بیاری خو چه بهتر که بچت تنها نمونه تو نوجونیش یکی کنارش باشه از خطرات دور بشه نگران هیچی نباش انشالله راحت میگذره خدا خیلی بهت لطف داشته که بهت هدیه داده

منم دخترم اذیت های خودش رو داره نمیدونم چرا بیخودی سر هر چیز کوچیکی می زنه زیر گریه. ولی با آیت وجود دوست دارم دومی رو بیارم ولی نمیدونم چی میشه . دقیقا آدم سردر‌گرم میشه

منم باردارم ماه آخر. پسرم سه سال و خورده ایشه. دخترم دو سال و نیمش.



حالا که شده خودتو به خدا بسپار

ان شاءالله خدا خودش بهت کمک میکنه
ازالان به خودت استرس نده واسه خودت بده هم بچه
از ینگاه دیگه ببین خدا توانشو درتو دیده لیاقتشو داشتی آدم قوی تر میشه
هنوز خیلی راه داری خودتو باختی
ما زنها ب نظر خیلی از مردها ضعیفیم ،ولی خدا میدونه فقط زن چه توانایی هایی داره ک مرد نداره ،به خودت بگو از پسش برمیلم الان خیلی ها تو اقدامن بعد ۱۲ سال هنوز بچه دوم ندارن آشنا میشناسم درحسرت بچه دومه
خدا دیده لایق بچه ای اینا فرشته های کوچولو یه روزی بزرگ میشن دلمون واسه این روزا تنگ میشه نترس و از خدا بخواه خودش کمکت میکنه

عزیزم آروم باش بهت حق میدم چون اینروزا گذروندم...منم تنها بودم مجبور بودم بچه همراه خودم ببرم دکتر ...همش همرام بود حالت رو درک میکنم

و منی که اصلا آمادگی بچه دوم ندارم اما شوهرم اصرار داره گفته دیگه مهر تولد پسرم بشه اقدام میکنم اما من اصلا شرایطش ندارم دعا کنین من اصلا حامله نشم

باز خوبه تو خودت خواستی من ک نمیخواستم و شد دارم دیوونه میشم کاش زمان برگرده ب ماه پیش و سقط میکردم الان رفتم قرص بگیرم گفت چون ۱۲ هفته ای ریسکش بالاست ممکنه نیوفته

مبارکه اما هیچوقت اگ حال روحیتون خوب نیس بخاطر تنهایی بچه ی بچه دیگ نیارید چون اونطوری دوتا بچه تنها دارید وقتی روان کشش وقت گذاشتن برا دوتا رو نداره منم روحم خستس و اصلا بچه نمیخام برا تنهایی بچمم میبرمش کلاس باهاش وقت میگذرونم خیلیم خوشحالتره تا اینک بچه دیگ بیارم و همش کلافه کارای نوزاد و شب بیداری باشم اون بچمم تنهاتر بشه بازم هرجور صلاحه حالا ک شده برو مشاور حالتو خوب نگه دار

منم اریا سه سال داشت باردارشدم الان دومی هفت ماه اروم باشه میگذره برات

سلام دقیق مثل من الان ۹هفته هستم دخترم ۳سال ۸ماه خیلی اذیتم میکنه از خونه زندگیم بدم میاد مدام بالا میارم .میگم ای خدا کمکم کن .گفتم دخترم تنها نباشه باردار شدم ولی اذیتم بازم خدایا شکرت چکار کنیم

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
بچها بیاین کمک
من یه مشکلی دارم و حس میکنم الان داره تو زندگیم اثر میزاره من قبل ازدواج خیلی مثبت بودم یعنی واقعا از رابطه سر درنمیوردم و نمیدونستم چ اتفاقی قراره بیوفته و اینکه خانواده خیلی سختگیری داشتم و خودمم خیلی خجالتی بودم بی تاثیر نیس خلاصه با ادمی ازدواج کردم که به شدت گرم بود بعد عقد ازم رابطه میخواست و من نمیزاشتم و میگفتم تا عروسی ن یه بار شوهرم یه داستانی تعریف کرد بماند چ داستانی و بعد از اسرار زیاد من قبول کردم اوایل عروسیمون هم زیاد رابطه داشتیم ولی من بیشتر به خاطر همسرم رابطه داشتم مثل اون گرم نبودم ولی خب بدمم نیومد بعد بچه خیلی رابطمون کمتر شد همسرم خیلی میومد طرفم و من بیشتر پسش میزدم واقعیتش یکم به اندامم حس خوبی ندارم یکم لاغرم و اینکه رو تمیزی و حموم قبل رابطه و بچه خواب باشه و اینا حساس بودم شوهرمم وقتی چند بار میومد و میگفتم نه بهش برمیخورد و باد میکرد الان من به جایی رسیدم که میل جنسیم صفره و شوهرمم یکم سرد شده و تازه فهمیدم این موضوع چقدر تو زندگیمون و اخلاق همسرم تاثیر داره ..به نظرتون چی مصرف کنم میل جنسیم زیاد شه و به همسرمم بدم ..شما بعد بچه این مشکل و داشتین همچین مواقع بچهاتونو چیکار میکنین من همسرم شبا زود میخوابه و روزام درگیر اداره و اسنپ و درسخوندن حتی تعطیلات نمیدونم چجور باید همه اینا رو تنظیم کنم که بین رابطه هامون فاصله نیوفته