۴ پاسخ

چقد موافقم با حرفت
منم کسیو ندارم
هی میخوام ببرمش کلاس و پارک ک یا پول کلاس نیست یا هوای صاف برای پارک
تو جمع شلوغ برقرار بود بچه تون؟ ک تشخیص اوتیسم دادن

عزیزم چقد سختی کشیدی من که اصلا نمیزارم بچه تلوزیون ببینه حتی از برق کشیدیم کلا و خودمون هم به خاطر بچه مدتهاست تلوزیون نگاه نمی کنیم

عزیزم خدا بهت قوت بده
انشالا همه چی برات خیلی بهتر بشه
الان پسرت بهتره؟یعنی همون تشخیص اوتیسم درست بوده؟

ای جان عزیزدلم
تو چیا کشیدی 🥲♥️

سوال های مرتبط

مامان کمیل🌿🖇️ مامان کمیل🌿🖇️ ۱۱ ماهگی
باردار که بودم از خونه بابام سه چهارساعت فاصله داشتم :)
هیچکس نبود تنهای تنها بودم سه بار به تنهایی خونه تکونی کردم ...
تا روز اخر برای هر وعده به تنهایی پای گاز ایستادم و برای همسرم غذا درست کردم یادم نمیاد کسی برای من هوسونه چیزی فرستاده باشه...
هیچ وقت...
نیازم به همراه بودن و همدرد بودن در من بی جواب مونده بود.‌..
از سمت کسایی که به شدت کمکشون بودم برای هر ایده یا کاری ..‌.
تایمایی که مریض میشدم فقط همسرم کنارم بود خدا خیر دنیا و آخرت رو نصیبش کنه که اگه نبود منم نبودم :)
این وسط یدونه همسایه داشتیم که از شکم برامده‌م و نفس نفس زدنام متوجه بارداریم شده بود و احتمال میدم تو آسانسوری که همو دیدیم متوجه سرفه هام شد و همون روز برام از عطاری پنیرک و یکم دمنوش خریده بود 🥲
جوری خوشحالم کرد با اینکه میدونستم نمیشه دمنوش بخورم از شدت ذوق یه استکان خوردم و همونجا براش آرزوی دختر خوشگل کردم میدونستم سالهاست منتظره و چندباری سقط کرده
حالا پسر من هشت ماهشه و دختر همسایمون دوماهه :) 🌱🌟
حواسمون به هم باشه یه دعا از زبون دیگری شاید راه نجات باشه ❤️
مامان مانیساو مهرسام مامان مانیساو مهرسام ۸ ماهگی
چرا اینقدر من تباااااااهم .وسواس بچه داری دارم ..شماها هم اینجوری هستین یا من اینجوریم؟؟
از ساعت ۹ تا ۵ صب بچه میخوابه .توی خواب شیرمو می خوره .ساعت ۹ یه بار توی خواب (بدون گریه و تقاضای بچه) شیر میدم ۱۱ یه بار شیر میدم.ساعت ۱ یه بار دیگه شیر میدم ساعت ۳ یه بار دیگه شیر میدم ساعت ۵ هم که بیدار میشه دیگه نمی خوابه .هلاک شدم .
البته اینم بگم اگه بیدار شه دیگه شیرمو نمی خوره شیر خشک مجبورم بدم .براهمینم جلو جلو شیر میدم که بیدار نشه .بعد بچه ام رفلاکس شديد هم داره همه اینا که شیر دادم یه ربع ام عمودی نگه اش میدارم که آروغ بزنه ..شبا تا صب اینجوری درگیرم. صب ها تا شبم که خواب درستی نداره نیم ساعت نهایت بخوابه دوبار در روز .اون بچه دیگه امم که هست با تونم باید تا ۱۲ شب بیدار باشم چون زودتر نمی خوابه.هیچ کسی رو هم ندارم کمکم کنه .شوهرم گاهی هفته ای یکی دوساعت نگه دار شون اونم ببینه خیلی هلاکم.
همه این بیدار شدن ها برای اینه که شیرمو مک بزنه شیرم قطع نشه .خودمو دارم هلاک اش میکنم .توی روز غذا جدا واسه نینی و کار های خونه هم جای خودش .واقعا دارم کم میارم چیزی دیگه از وجودم نمونده.
شماهام اینطوری هستین؟یا من وسواس دارم؟