۴ پاسخ

اصلا دل نگران نشید پسر من 20 ماهگی راه افتاد الان ۲ ماهه ک راه می‌ره خوب
کلی دوا دکتر کردم نتیجه نداد
ولی پای مرغ ب مدت یک ماه هروز معجزس

منم ب خاطر راه نرفتن بردمش دکتر 😅بچه ها کنار بچه ی دیگه استعدادشون شکوفا میشه

خداروشکر 😍 خدا کنه دل منم بزودی شاد بشه

خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۱ سالگی
خانومایی ک بچه هاشون مستقل راه نمیرن بیاین از تجربم بگم
پناه یک سال دو ماه راه افتاد قبل اون تو خونه با تشویق دو قدم بر میداشت و یکی دوبار با تشویق عین بادیگارد پشتش بودم از این مبل تا مبل بعدی البته خودش جایی میگرفت راه میرفت ولی مستقل تنهایی ن در حد دو سه قدم تهش ک همونم شل میزد یا از ی دست میکرفتم کنار خودم راه میبردم حالت لش بود یعنی ی قدم میومد بعد اویزون میشد ی روز گفتم بیخیال تا کی ..بردمش بیرون گذاشتمش رو زمین دو دستی از پشت گرفتمش بعد چند قدم ی دستی دوباره دو دستی از این مغازه تا مغازه بعد. کم کم زیادش کردم بچه محیط بیرون میبینه ادم ها رو میبینه یادش میره قراره بیوفته ذوق بیشتری برای راه رفتن داره با ذوق ب مردم نگاه میکنه و مردمم عکس العمل نشون میدن بیشتر ذوق میکنن همینکه یادشون میره قراره بیوفتن باعث میشه بچه راه بیوفته یکم شل میزنن ولی نباید بگید ن شل میزنه بذار راه بیوفته بعدا باید حتما ادامه بدید اونم هر روز پناه سر ی هفته راه افتاد تو خونه خودش راه میرفت و الانم سعی دارم خودش تو محیط بیرون مستقل راه بره البته جای امن چون همش دستش رو زمینه بعذش دهنش یکم با فاصله اینو انجام میدم خلاصه گفتم از تجربم بگم
مامان امیرماهان🌙 مامان امیرماهان🌙 ۱ سالگی
مامانای عزیز
میخواستم تجربه خودم و پسرمو از واکسن هجده ماهگی بگم
انقدر که طرافیانم و مامانای گهواره میگفتن واکسن هجده ماهگی خیلی سخته بچه نمیتونه راه بره بی اشتها میشه و.....
وقتی واکسن پسرمو زدم یه دونه پای چپ زد یه دونه دست راست و چند قطره خوراکی
تا بیست چهارساعت فقط بهش استامینوفن دادم نمیذاشتم تب کنه هر چهار ساعت میدادم که دوبار آخر رو هر شش ساعت دادم
یک روز فقط نتونست راه بره و گریه کرد
روز بعد دستشو گرفتم وگفتم راه بریم آروم بلندشد یکم ترسید گفتم میخوام برم دستشویی نمیای کامل بلند شد دستشو گرفتم و گفتم تا تای بریم گفت باشه
بعدش گفتم صبحونه بخوریم گفت گذا یعنی (غذا)
که دستاشو گرفتم راهش بردم
دیگه خودش شروع کرد به راه رفتن
بنظرم راه برن خیلی بهتره فعالیت میکنن و واکسن پخش میشه
به من میگفتن نباید راه بره ولی من کار خودمو کردم که پسرم خودش بلند شد به راه رفتن و بازی کردن که یادش رفت فقط میخورد جایی میگفت درد یا یه وقتایی موقع بلند شدن اذیت می‌شد
من کمپرس سرد و گرم نداشتم چون پسرم اصلا نمیذاره هرموقع واکسن هم زدیم نذاشتم
انقدر که میگفتن سخته استرس داشتم اینطوری نبود بنظرم خوب بود
خداروشکر این مرحله رو هم گذروندیم
مامان نورا خانم مامان نورا خانم ۱ سالگی
تجربه واکسن۱۸ماهگی
دیروز ساعت ۹:۳۰بود رفتم مرکز بهداشت و واکسن نورا رو زدم واکسن که زدم همونجا بهش استامینوفن دادم باهم پیاده رفتیم براش بستنی خریدم و آبنبات چوبی.نزدیک به چهل دقیقه پیاده روی کردیم باهم رفتیم خونه تا ساعت یک بازی کردی بعد نورا خواب رفت چهل دقیقه ای خواب بود وقتی بیدارشد شروع کرد گریه کردن تمیتونست راه بره خیلی گریه میکرد که من ترسیدم و اومدم پیام گذاشتم و سوال پرسیدم که تا کی این درد ادامه داره و.....
حدودا ساعاتای سه یا چهار بود دیدم یهو بلندشد راه افتاد اولش یکم گریه کرد اما راه افتاد و شروع کرد با بچه خواهر بازی کردن شب هم یه سر بردمش خانه بازی اونجا هم بازی کرد ساعتی نه ونیم شب یهو تبش رفت بالا که با شیاف کنترل کردن هر چهار ساعت یکبار پارکید دادمش فقط یبار بروفن و شیافش کردم امروز دیگه قشنگ داره بدی می‌کنه مثل روزای دیگه الان ۲۶ساعت از واکسنش گذشته و هیچ بهونه گیری یا دردی ندارن فقط یکم بدنش داغه ن خیلی زیاد