۱۶ پاسخ

وااای من عاشق این بودم دخترم پستونکی بشههه🥹

من دوماه پیش گرفتمش
دخترمنم داشت وابسته میشد بدون اون نمیخوابید گفتم تا وابستگیش بیشتر نشده بگیرم
سرشو قیچی کردم موقع خواب شد دادم بهش دید خراب شده هی اولش یکم گریه کرد براش لالایی اینا گذاشتم خوابید سختیش دوسه روزه بعد عادت میکنه

پستونکش سوراخ شد دیگه براش نخریدم همونو میذاشت تو دهنش بدش میومد مینداخت همینجوری پستونک ازش گرفته شد

من پارسال همین موقع گرفتم دخترم شدید وابسته بود سرشو با قیچی سوراخ کروم باز میخورد دیگه گفتم ببین خراب شده دادم درستش کنن از پستونک گرفتم
میگفت مامان بوسش کن پستونکم خوب شه چند بار خواستم بیارم بدم‌بخوره همسرم‌نذاشت
صبوری کردم و دخترم‌تحمل تا گذشت

همینو کلیک بزن برای گرفتن ازش هرچی دیرتر بگیری سخت تر و سخت تر میشه

پسرم من به دندوناش پستونکش رو خراب کرد منم نرفتم براش بخرم وقتی میزاشت تو دهنش بدش میومد مدام براش قصه میگفتم که نی نی بزرگ شده پستونکش خراب شده باید بگیره تو بغلش نباید بزاره تو دهنش. اونم میگرفت تو بغلش و می‌خوابید گاهی هم که میزاشت تو دهنش بدش میومد مینداختش بیرون

عزیزم هر چه زودتر ازش بگیر دختر منم خیلی وابسته بود ولی دکتر گفت شکل لب و دندونش خراب میشه من به شب تصمیم گرفتم و ندادم بهش تا ساعت ۴و ۵صبح بیدار بود انگار بلد نبود بخوابه بچم ولی یه کم یه کم بهتر شد تقریبا ده روز طول کشید ولی کابوس پستونک تمام شد

من دوروز بود دخترمو فرستادم خونه خواهرم، اونجا حواسش پرت شده بود اصلا نخواسته بود. دیشب هم که اومد خونمون بهش گفتم جا مونده خونه خاله و همین شد بهانه که ندم. یکم بی قراری میکنه ولی خیلی کم😕

ببخشید قطره تلخک

پسر منم خییلی وابسته به پستونکش بود
الان دوهفته هست ترکش دادم
دو روز اولش بیقراری میکنه ولی راحت میشه الان پستونک رو میبینه میگه
عه عه
برو داروخونه قطره تلخم بگیر بزن.

من از هفت ماهگی دیگه بهش ندادم. چون دوستام گفتن بخوای بگیری همون ۷ یا ۸ ماه اول به بعد وابستگیش زیاد میشه و خیلی اذیت میکنه.

من کمکم گرفتم ازش ..اول تو طول روز ازجلوچشمش برش میداشتم بعدکه عادت کرد موقع خواب ظهر بهش ندادم و بعدم خواب شب خیلییییی سخت بود یه ماه طول کشید ولی راحت شدم دیگه

من میخام امروز براش پستونک بخرم تا حالا ندادم بهش بابا این بچه همش ممه میخاد ممه داغون شد میسوزه سینم اینقدر تو دهن بچه بوده

دختر منم همین بود یه روز دوباره گم کرد رفتم یکی دیگه خریدم چون میدونستم بدون اون نمیخوابه انگار از مدل اون خوشش نیومد دیگه خودش گذاشت کنار

پسر منم خیلی وابسته بود ی روز جا گذاشتیمش شد بهونه گرفتن ازش

بچه های منم موندم چطور بگیرم

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
پارت دوم
ولی روز سوم وحشتناک گریه میکرد
به حدی که گفتم الان رو دستم تلف میشه تا یک ساعت تا زیر گریه هلاک شد
روز اول و دوم یکم غذا خورد ولی از روز سوم تا روز ششم حتی آب هم نمی‌خورد
تو بیست و چهار ساعت یه بار جیش کرد پوشکش خشک خشک بود البته تاسه روز تو خواب بهش شیردادم
اون شش روز برمن شش سال گذشت
فقط کارم گریه بود نزدیک به دومیلیون هزینه ویزیت آنلاین دارو و شرکت در دوره بدغذایی کردم
وای توصیفش سخته شش روز دخترم جلو چشمام بود و بی قرار بد خواب و لب به هیچی نمی‌زد
تا اینکه روز هفتم کم کم بهتر شد الان شانزده روزه گذشته
خوابش خداروشکر عمیق شده یکی دوبار فقط بلند میشه
صبح ها زودتر بیدار میشه غذاش خداروشکر کمی بهتر شده
فقط وابسته تر شده و همش بهانه میگیره و بهم چسبیده ست
ولی اگه به عقب برگردم هیچ وقت اینکار رو نمیکنم
چون واقعا دخترم زجر کشید خودمم بدجور زجر کشیدم ولی راهش این نبود که بخاطر راحتی خودم و شوهرم که سریع از شیر بگیرم بخوام اینکار رو با دخترم بکنم
نییتم خیر بود چون من دخترم اینقدر بدغذا بود که روزی چند مدل غذا درست میکردم روزی که میخورد خوشحال ترین بودم و روزی که نمی‌خورد عصبی ولی برا از شیر. گرفتن این راه راه درستی نبود
مامان کنجد مامان کنجد ۱ سالگی
💫💫تجربه ترک پستونک به روش تدریجی💫💫
دختر من به شدت وابسته به پستونک بود
تمام روز دوست داشت بخوره و بدون اون محال بود بخوابه
اوایل تصمیم داشتم تا دو سالگی بدم بهش ولی یه روز بیرون یه خانم مغازه داری بود دید پستونک دهن لناست بهم گفت پسر من ۱۴ سالشه هنوز پستونک میخوره🫣
برگام در حال ریختن بود که گفت اون یکی پسرم ۱۹ سالشه اخرشبا شیشه شیر میخوره🤯
خلاصه اینجانب خیلی در فکر فرو رفتم و تصمیم گرفتم تا وابستگی لنا بیشتر از این نشده کمکم قطعش کنم
دوست نداشتم ولی اذیت بشه این شد که روش تدریجی رو انتخاب کردم
اینجوری بود که باید یه هفته فقط موقع خواب ظهر و‌شب بخوره یه هفته فقط خواب ظهر و هفته بعدش فقط خواب شب و تمام
ولی واسه ما خورد به مریضی و مهمونی و اینا هرمرحله اش دو هفته طول کشید ولی خیلی اروم و بدون اذیت و خوب بود
جوری که اخراش دیگه لنا خودش بدون پستونک خوابید و اسمشو نیاورد
ما هر روز صبح پستونک رو میذاشتیم توی جعبه باهاش خداحافظی میکردیم تا شب
در طول روز هم حسابی سرگرمش میکردم و از قبل ذهنش رو با داستان و شعرهای ترک پستونک اشنا کرده بودم
خلاصه خداحافظی ما با پستونک خیلی اروم اروم و خوب پیش رفت و واقعا دنیای بی پستونک خیلی خوبه😄حتی شبا هم دیگه کمتر بیدار میشه چون نیاز به خوردن پستونک نداره و خوابشم حس میکنم بهتر و بیشتر شده خداروشکر

اینم از تجربه ما واسه دوستای گلی که گفته بودن بنویسم❤️
مامان آوینا مامان آوینا ۲ سالگی
سلام به همگی.خواستم از تجربه ای که از قطع شیر بدست آوردم براتون بگم،من یکباره شیر رو قطع نکردم،بعد از واکسن ۱۸ماهگی شروع کردم،،کم کم وعده های شیر شو کم کردم ،تا ۱۹ماهگیش دیگه کلا فقط میخواست بخوابه میخورد،،،عادت کرده بود که تو روز نخوره،،،اینم بگم دختر من عادت داشت تو روز بینهایت شیر بخوره،،،تقریبا سه هفته س که شیر شبشم کلا قطع کردم یکی ،قشنگ سیرش کردم،اب بهش دادم گذاشتمش تو گهوارش و گفتم بیا تابت بدم،(به گهواره میگه تاب)برقا رو خاموش کردم و چراغ خواب و روشن کردم لالایی خواندم براش،،،چشماش سنگین شد خوابش برد تا ساعت ۷صبح،بیدار شده بود گرسنه ش بود،،فقط گریه میکرد توی خواب ،وقتی بیدار شد دید من بیدارم گف آب...بردمش بیرون بهش آب دادم.. تقریباً یه لیوان آب خودم ،گفتم تخمه مرغ میخوری گفت آره براش آبپز کردم اونم خورد بهدش آب جوش و نباتم بهش دادم...قشنگ سیر سیر شد گذاشتمش تو گهواره دوباره و خوابید...آسون نبود ولی سختم نبود..بعضی وقتا بهونه ی شیر و میکرد دیگه نمی‌دونستم چیکار کنم باباش میبرد میچرخوندش،،،اینم بگم لباس پوشیده بپوشید خیلی بهتره کمتر دلشون میخواد😄🤭
امیدوارم مفید بوده باشه🌹