۴ پاسخ

اینم عکسشون😍

تصویر

ای جانم😍

عزیزم دلم آب شد براش قوربونش

ماشالله

سوال های مرتبط

مامان فسقلی ها مامان فسقلی ها ۳ سالگی
سلام خانما بیاین یه مشورتی بهم بدین.دیشب خالم اینا اومدن خونمون پسرش از پسرم۶ماه کوچیکتره ولی خب باهوشه و متوجه همه چیز میشه و مث پسرم حرف میزنه کامل.از همون اول اومد سوار موتور پسرم شد بهش گفت حق ندادی سوار بشی و پسرم شروع کرد به غرغر هرچی باهاشون حرف زدم ۲تایی سوار بشین گوش ندادن تا اینکه پیاده شد و بالاخره پسرپ تونس بشینه و پسرم خیلی راحت گفت بیا۲تایی بشینیم و کلی بازی کردن،ولی پسرم خالم همینجور حسودی میکرد تا پسرم بچیزو میگرفت سریع با جیغ و داد زدن از پسرم میگرفت و پسرم چون بهش گفتم دعوا کار بدیه کوتاه میاد ولی میشینه گریه میکنه یا بغض میکنه.خالمم یه کلام به پسرش نمیگفت باید باهم دوس باشین و یا اسباب بازیه خودشه برعکس شوهرخالم تا پسرم یچیزو میگرفت میگفت بده به پسر من ،پسر منم خب از خجالت میداد به پسرخالم.
شما بودین چوارمیکردین؟پسرم دیشب خیلی حرص خورد همینجور مث ادم بزرگا میریخت تو خودش انگاری و حاضر نبود بزنه یا دعوا کنه دوس داشت بازی کنن باهم
مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
خانما میشه خواهش کنم راهنماییم کنید .الان وقت کردم بنویسم پسرم اصلا اصلا از من جدا نمیشه فقط از من بازی میخاد توروخدا نیاید بنویسید خب بچته پیش تو نره پیش کی بره از صبح که چشم باز میکنه میگه بیا تفنگ بازی بیا توپ بازی بیا این بازی بیا اون بازی هر چقدر هم باهاش بازی کنه بازم میخاد یعنی ازت میخاد که تو باهاش بازی کنی اصلا تنهایی بازی نمیکنه تنهایی تو اتاق نمیره فقط چسبیده به من خیلی کلافه میشم ولی موضوع این نیست من همش نگرانم در آینده از این بچه ها بشه که هیچ کاری ازشون برنمیاد فقط محتاج پدرومادر هستن واس هر کاری هر چقدرم بهش توضیح بدم که الان کار دارم اصلا انگار نه انگار مثلا امشب پسر کوچیکم داشت زار میزد از دل‌درد خودم داشتم دیونه میشدم اونم چسبیده بود بهم که بیا توپ بازی کنیم هی بهش میگفتم ببین داداش بغلمه اصلا انگار نه انگار ولی به اون ربطی نداره اونم که خاب باشه باز دست از سر من برنمیداره اصلا از خدامه بره تو اتاقا خرابکاری کنه کشو بریزه بیرون بپاشه ولی اگه من برم تو اتاق دنبال من میاد با منم برمیگرده واااااااااااااااااااااای خستم سرم رو محکم با روسری بستم