فرزند پروری

کسری و باباش رفتن مغازه من و کوهیار خونه تنها
حوصلم سررفته
دلم میخواد قلیون بکشم ولی تو خونه نمیشه بخاطر کوهیار

چ خبر چیکارا میکنید شام چی دارید

هیچی پاره به معنای واقع ای 🤣🤣🤣🤣 جوجه گذاشتم تو سرخ کن جات خالی

فک کردم شوهر من فقط روز تعطیل خونه نیست.منم از دست بچه ها فرار کردم آمد اتاق در بستم.دخترم تا میبینه من میرم اتاق از فرصت استفاده می‌کنه تلویزیون و روشن میکنه

بچه ها تو حیاط با دوستشون بازی می‌کنند شوهرم رفته اسنپ. خودم تو گهواره. شام هم عدسی گذاشتم

من خونه مامانم هستم شام همسری نیست رفته کربلا من و بچه هام خونه مامانم هستیم

سلامتی، بچه ها دارن تو اتاق تاب بازی میکنن ، مام چایی خوردیم ، شامم آبگوشت ظهر هست
هنوز بدنم به حالت قبل برنگشته بعد یکماه، ضعف دارم و شکمم بی حس و درد داره، موندم کی درست میشه
چیه این سزارین خدایی

با بچه ها تنها
صاحب معلوم نیست کی بیاد به خونه نمی‌رسه اصلا ☹️
شام پیتزا درست کردم

منم خونه
جلوی خونمون زمین فوتباله
دخترم و شوهرم رفتن بازی کنن یکم
بعد درحیاط با پسر داییش قلیون بکشن البته الان دوست پسر داییشم هست وقتی اون بره من و خانم پسر دایشم یکم میریم میشینیم

هیچی خبری.امروز تولدم بود تازه واسه خودمون جای کیک ،پنکیک درست کردم. شام هم یه کم غذا توی یخچال دارم، یک پیتزا ساده درست میکنم تقسیم میکنیم سه نفری همین قدر ساده 🙂