۷ پاسخ

عزیزم درخواست میدی درخواستم پره

خانما خییییلی نگرانم استرس دارم
چندروزه فقط فکرمیکنم
فرداشبم بستری میشم واسه زایمان

نگران نباش
شکم ۷لایه هستش

منم دیشب دخترم توپ بدمينتونش محکم خورد شکمم .شکمم سوخت و درد گرفت نگران شدم بچه هم بعدش یک ساعت بعد خیلی حرکت کرد نگران شدم اما چکار کنم کاری از دستم برنمیاد فکر کنم همش روحیه ام خراب میشه

نگران نشو
منم تو دوران بارداری ی ضربه خورد به شکمم
لوله پکیج از بالا افتاد رو شکمم
شکمم قرمز شد حتی ی کم اندازه نخود کبود شد
زایمان کردم خداروشکر بچه سالم
بچه تو ۷ لایه شکم
اون شوک به بچه وارد شده ترسیده تو شکمت

هفت لایه شکمه تا بچه ... بچه هم تو کیسه آب... آسیبی هم دیده باشه به اون شدت کیسه آب پاره میشه بابا....خاله ی همسرم باردار بود یه ماه پیش با شکم تو حموم خورده بود زمین بیهوش شده بود سر خودشم شکسته‌ بود ... خیلی نگران بچه بود چند روز پیش سالم بدنیا اومد خداروشکر

من در حمامو را کوبیدم به شکمم. نمیدونم چرا چشمم شکم به این بزرگیو ندید! جاش کبود شد بچمم خودشو گوله سفت کرد. اما دردش ماندگار نبود شیافم نگذاشتم خودش خوب شد

سوال های مرتبط

مامان لنا خانوم 🩷✨ مامان لنا خانوم 🩷✨ روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین من:

خبببب من ۳۷ هفته و ۳ روز ب خاطر دردایی ک داشتم قبلش و تهدید ب زایمان زودرس بودم زایمان کردم
۳۶ هفته و ۴ روز دردم گرفت ک رفتم بیمارستان دولتی نزدیک ان اس تی دادم گفتن ک درد رو نشون داده و ضربان قلب بچه خوب نیست
معاینم کردن ی فینگر (۱سانت) بودم ک گفتن بستریت می‌کنیم و بهت آمپول فشار میزنیم تا زایمان کنی
ولی بچه ممکنه بره دستگاه و اینجا nicu پره و از این حرفاااا
دردای من انقباض بود
ینی ی نقطه از شکمم مخصوصا دور ناف با حرکت بچه ک سفت می‌شد درد شدید میگرفت و این دردا شده بود هر ۷ دیقه ی بار
ب دکترم زنگ زدم گفتن ک برو بیمارستانی ک من هستم خودم میام بالاسرت ببینیم وضعیت چیه
اینقددددد استرس داشتم خصوصا ک همسرمم نبود
خلاصه ب بیمارستان دولتی ب‌زوررررر رضایت شخصی دادم و اومدم بیرون
فقط اومدم خونه لباس عوض کردم پروندمو‌برداشتم و رفتم بیمارستان خصوصی ک دکترم هست
رفتم اول ان‌ اس تی گرفتن و درد و انقباض رو‌ نشون میداد
همچنین ضربان قلب بچه خوب نبود ب دکترم گفتن
ک دکترم گفت باید بستری شم
بستریم کردن و سولفات و بتامتازون(آمپول ریه) بهم تزریق کردن
و مراقبتا شروع شد ولی همچنان درد داشتم
بدیش این بود ک تو زایشگاه بستریم کردن و اجازه داشتن گوشی و همراه رو نداشتم و این خیلی سختترش می‌کرد ….