۱۰ پاسخ

سه چهار ماهه که بود گریه میکرد غریبه میدید ولی الان دیگه اینطوری نیست آخه ما خیلی مهمونی میریم

من دیروز دخترم و بردم دکتر همینکه تنهاش گذاشتم روی ترازو اینقد گریه کرد که نگو

وای از این حرفهای بی سروته اطرافیان
دقیقاً به منم اینو میگن😒

اره دیگه طبیعی بچه داره محیط میشناسه با ادما بچه من تا الان جلو خانواده شوهرمم امنیت خاصی نداشت چون کم میبیمتشون تازه دیشب برای اولین بار عادی بود پیششوت

باز من تا بچم میخام بیارم خونه،خواهرشوهرا،میگن،نبر اسیرش نکن،تنهایی دلش خون نکن,انگار من قصد جون بچمو کردم،اینقد دلم میخاد وقتی این حرفو میزنن با پشت دست بگوبم تو دهنشون،خون ب پاشه رو دیوار😂😂😂حجم عصبانیتم تا این حده

کاملا عادیه
اون فامیلا که این حرفا رو میزنن آلزایمر دارن بچگی بچه هاشون یادشون رفته جدیشون نگیر

و اینکه اضطراب جدایی از مادرم دارند گریه می‌کنند

نه خوب دیگه عقلشون می‌رسه متوجه آشنا و غریبه می‌شن من کلاً هرجا میرم اجازه نمیدم بهش نزدیک شن میگم بذارین شما رو ببینه بشناسه بعد بهش نزدیک شیم اینجوری بچه آرامش داره اصلاً گریه هم نمی‌کنه

کلا بچه این سن غریضی اینجوری میشه وابستگی به مادر بعد پدر میشه غریبه رو نمیپسنده ربطی نداره خودتو ناراحت نکن

به نظرم ربطی به غریبه نداره بچه از هر کسی انرژی منفی بگیره یا بترسه گریه می‌کنه
پسر منم از خونواده ی شوهرم کلا می‌ترسه هر وقت میریم خونشون یا اونا میان خونه ما شروع می‌کنه به گریه کردن
یا برادرزادمو میبینه گریه می‌کنه

سوال های مرتبط