امشب🫤یکی از اقوام اومد خونه مامانم 😐دیدم داشت دخترم نگاه میکرد گفت فردا بزرگ میشه ختمی میگه مامانم بم شیر داده بزرگم کرده منظورش این بود من شیرخشک دادم 😐اولا من بخاطر یه مسایلی شیر ندادم بعد بازم بچه بیارم شیر خشک میدم تشخیصم اینه شیرخشک بهتره 😐😐😐😐😐😐😐
منم خندیدم ب شوخی گفتم همین بدنیا اوردمش خودش خیلیه دیدم پوز خند زد گفت هه هه مگه سزارین نکردی چه زوری زدی 😐همین حرفو شوهرمم یبار زد خیلی برخورد کردم دعوا کردم
واقعا چی فکر میکننن فکر میکنن سزارین آسونه هفت لایه شکمتو ببرن آسونه😒از درد نتونی نفس بکشی راه بری آسونه من تا چند روز نمی‌تونستم دسشویی برم نفسم می‌رفت غش میکردم اسونه واقعا دسشویی بعد از سزارین نرفتن اولین راه بعد سزارین نرفتن تمام عصبهارو از دست ندادن بفهمن سزارین یعنی چی سوزن فشار تو نخاع نرفته بفهممن یعنی چی بعدا که دیگه هیچ کمر آدم داغون میشه مادری آسونه به چه عقلی ب خودشون اجازه میدن این حرفو ب زبون بیارن واقعا
بعد دیدم گفت دخترت ماهه ولی ی پسرم بیار گفتم اگه نیاوردم چه خاکی سرم کنم همینطور گفتم 😐گفت دخترت ده پسر می ارزه زدم بیرون حوصله چرندیات نداشتم واقعا چطور مممکنه هنگ کردم

تصویر
۱۵ پاسخ

عزیز دلم بعضی ها دست خودشون نیسن دکتر براشون تجویز کرده چند ساعت یه بار از عن فلانی بخور بدل نگیر
سزارین از طبیعی دردش بیشتر حتما باید جر بخوری تا بفهمن داری عذاب میکشی

غصه نخور عزیزم
مهم خداست که شاهد سختی های تو ،توی این راه بوده و هست.... اونو با این حرفا خودشونو کوچیک میکنن و مطمئن باش در آینده این نه چندان دور یکی از افراد نزدیک و مهمش دچار همین حالت میشه و هم شیر خشک میده و هم سزارین میشه و تازه اون موقع اگر خواستی بگو منع کنی سرت میاد ....

به شیر دادن یا ندادن ام کار دارن خداوکیلی من باشم نمیتونم این حرفارو نشنیده بگیرم

خاک تو سرش فضول اخه به کسی ربطی نداره که😐

اولا که سزارینم هیچین دست کمی از طبیعی نداره هرکدومش یجور درد می‌کشی
طبیعی که زود دردت تموم میشه
سزارینه که تا هفته ها درد داری همش
وعوارضش همراهته

بعدم بنظرم باید جواب همچین آدمایی رو کلا نداد بزار بمونن تو طرز تفکر خودشون
🫤

گا میخورن سزارین باسن آدم جر میخوره بعدشم بدن تا بدن داریم من خودم خیلییییییییی سختم بود
شیر هر چی بخای بدی ب اون چه

میگفتی گوه خوریش بهتون نیومده ،میگفتی تاکی میخواید سرتون تو باسن این و اون کنید نظر بدید حتما خود مادر میدونه چه شیری به بچش بده

به منم میگفتن بچتو شیر ندادی من شیر خودمم میدادم دلم می‌شکست الان یاد گرفتم محل ندم مگه مهمه بزار چرندیاتشونو بگن

بازم هستن از این آدما🤭🤣

با کسی بحث نکن. فقط نگاهشون کرد حرفشون تموم شد محلشون نذار . بهترین راه واسه اینکه دهنشونو ببندن

وای اون دیگه کی بوده
تو کدوم زمونه گیر کرده والا همه میدون چ سزارین چ طبیعی سختیای خودشو داره بعدم شیرخشک دادن ک سخت تره نصف شب پاشی شیر درست کنی وای چقد مسخره حرف زدههههه🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

چقدرپروووو😡چقدرفضول خاله زنک

اصلا از اول نیاید چیزی میگفتی کم محلی میکردی یسریا چرا هی سرشونو میکنن تو کون بقیه

میشه بگی کی بود
خدا لعنتش کنه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

ول کن بابا حرف اطرافیان الان ۱سال ونیم بچم به دنیااومده هنوز خواهرسوهرام میگن به بچه شیرخشک دادی وسزارین کردی

سوال های مرتبط

مامان سامیار👶🏻🩵 مامان سامیار👶🏻🩵 هفته سی‌ام بارداری
ی سوال میپرسم بگید مشکل از منه یا اطرافیان امشب شوهرم گفت بریم پیاده روی مثل هرشب (میریم دنبال مامانم بعد میریم پارک پیاده رویی) بعدش همین که سوار ماشین شدم از شیشه سمت خودم دوتا پسر دیدم بستنی دستشون بود ضعف رفتم بگم اولین بار بود آنقدر دلم ی چیزی میخواست تو بارداریم اولین ویارم بود بعد رو به شوهرم گفتم وای چقدر دلم بستنی خواست از این سوپرمارکتیا نهایت بستنی شیری ۲۰ تومنه بعد گفت نه پول ندارم چک دارم اصلا آدم خسیسی نیست منم شکه شدم زدم زیر گریه تو دل خودم باورم نمیشد بعد رومو کردم به شیشه اشک ریختم تو دلم ساک ساکت هی زد به دستم هی زد تو دستم منم عصبی شدم زدم تو دستش داد زدم گفتم ی دقیقه تو خودمم ولم کن دیگه دیدم همون لحظه مامانم از در اومد بیرون سوار ماشین شد گفت چی شده گفتم بهش که بستنی خواستم و .... بعد اونم ساکت بود هیچی نگفت آخرش که داشتیم برمیگشتیم بعد من گفتم مامان امشب حال نداشتیا برگشت گفت چرا جلو در خونه من داد زدی مگه من تاحالا جلو در خونت داد زدم تو عن منی و خفه شو اینا حالا نمی‌دونم مشکلل از منه یا از بقیه
🌱پریسا🌻🌼 🌱پریسا🌻🌼 قصد بارداری
مامانا بیاین راهنماییم کنید؟
من مادر شوهرم اینا رو مهمون دعوت مرده بودم و همشون نشستن همه زن بودیم من داشتم برنجابکس نیکردم که زیادم گراشته بودم وقتی داشتم قلبلمه بزرگ رو بلند میکردم احساس قلنج شکستن کنار نافم کردم متوجه نشدم چرا ب خواهر شوهرم گفتم من قابلمهذسنگین تنهایی برداشتم چون همشونخودشونو زدهبودن ب ه اون راه . یل شایدم واقعا نفهمیدن . خواهر شوهرم گفت این چه حرفیه چیز سنگین کمر درد میاره قلنج شکم کجا بود بهد دو هفتهذاز اونماحرا من پریپد شدم اوکی بود البته بگم کمر دردی که تا ب حال نداشتم از اون رپز شروع شد و فکر میکردم از خستگیه گذشت من پریود شدم بعد دوهفته اوکی بودم ولی کمر دردی مه تا به حال نداشتم رو داشتم .و بعد درد ناحیه تناسلیم بهش اضافه شد فکر میکردم داره استخون ناحیه شرمگاهیم درد می‌کنه . پاک شدم و استراحت کردمو بعد دوباره پریودشدم دوباره ب مدت سه روز . و رفتم سونو ب گفتع دمترم و دیدم که کیست هیتروژن دارم ب گفته دکتر از تخمک ایجاد میشه اما من تخمک ازاد کرده لودم که پرسود شده بودم . و بعد متوجه شدم از پارگی رگ خونی ایجاد میشه آیا امکان داره ب خاطر بلندکردن قابلمه ب اون سنگینی غذای تقریبا ۳۰نفر بود ممکنه ب خاطر سنگینی اون باشع؟ یا من اشتباه فکر میکنم چون گوگل هم همینو میگه؟