۵ پاسخ

اون دیونه رو با خاست خودت اوردی.
گناهه نگو اینجور بهش. اون بچس تاحالا نیم کره از مغزش تاحالا تشکیل نشده ک درک کنه کارای شما رو.
ولی خب بازم خدا بهت صبر بخاطر خونواده شوهرت

از تو بعیده این حرفا

منم تو همین وضعیتم یه مشت گه اطرافم گرفتن بچه هم ایقد میچسبه بهم دلم میخواد سر شوهرم ببرم

دقیقاا من میفهمم چی میگی منم همینطور انقد بچم اذیت میکنه روانی شدم بعضی وقتا انقد جیغ میزنم صدام میگیره

مشکل اصلی تو شوهرته

سوال های مرتبط

مامان پسرکم مامان پسرکم ۱ سالگی
سلام خاهرا وقت دارین یکم دردل کنیم حرف بزنیم البته ک این تاپیک موقتیه پاکش میکنم میگم این چجور حکمتیه چ مصلحتیه ک خدا در نظر گرفته یعنی واسه ازمایشمونه اینکه صبرمون چقدره یا چیو من سردر نمیارم دلم له له میزنه واسه اینکه دختر داشته باشم ولی چندین ماهه التماس خدارو میکنم اول اینکه هیچوقتتت بچه دار نشم دوم اینکه هیچوقت دختر دار نشم نمیدونم شاید گناه مرتکب میشم با این دعاهام ولی زندگی خودمو میبینم و بقیه رو میگم خدایا یک عمرررررر یک عمر واسه دخترت زحمت بکش وقتی بدنیا میاد شب تا صبح بیدار بمونی تعداد نفساشو میشماری نکنه جوجه کوچولوم نفس نکشه تا ۲سالگی مث چی مواظبشی ب خودش اسیب نزنه😭😭۱۲سااااال خدا شاهده مامانم هررررروز صبح زود پاشده نون تازه گرفته واسه صبحونه بابام با کار کشاورزی تو باغ ی عمر جون کنده تو برف زمستون تو اتیش تابستون جون کنده مریض میشیم تا صبح بالا سرمون هستن نهایت تلاش واسه بهترین لباس خوراک از گل نازکتر نمیگن بهمون ۲۰سااااال همه چیت دخترت همه چیییت😭😭😭😭اونوقت ی بلانسبت ی حیوون ی بی همه چیز بیاد دخترتو ببره مثلا خونه بخت دست دخترت دوردونتو بزاری تو دست ی پسر بی همه چیز با خودت بگی این پسر نکنه ب دخترم حرف بزنه ای خدا تصورشم برام درداوره ی عمر زحمت دخترمو بکشم بعد ک شوهر کرد شوهره نزاره برم دخترمو ببینم😭دختری ک دست ب سیاهو سفید نمیزد بره تو مزرعه شوهرش کارکنه با ی بچه کوچیک حرف بخوره بگه پدرت گدازاده بوده مادرت خراب بوده این چ مصلحتیه من از ازدواجم ک هیچ از بدنیا اومدنم پشیمونم😭زندگیم جوریه میگم خدایا قسمت میدم ب بزرگیت عمر منو کوتاه کن ی هفته اومدم خونه مادرشوهرم بهم دستور میده میگه تا وقتی اینجاییم وظیفته برای مامانبزرگم شامو ناهار ببری