۵ پاسخ

خب ی چکاپ برو ول نکن دختر خطر داره

دقیقا منم تو اون وضعم

عملش کن به نظرم. من بعد زایمان عمل کردم

منم مثل شما از 8 ماهگی حاملگی دردش شروع شد تا یک‌سالگی دخترم هر کار کردم خوب نشد آخرم عمل کردم کاش زودتر عمل میکردم آنقدر اذیت نمیشدم

خب عمل کن درش بیار

سوال های مرتبط

مامان رها مامان رها ۲ سالگی
ای خدا نمیدونم از کدومش شروع کنم تو این ۷ ماه والا همش دکتر همش دارو
شوهرم کلیه ش درد میکرد رفتیم دکتر گفت سنگ ریزه داره دارو داد گفت بخور اگه نیومد بیا سنگ شکنی کنیم رفت سنگ شکنی اونم فایده نداشت بد تر شد
دوباره درد و تب و لرز گرفت رفتیم پیشش بازم چکاپ و سیتی اس کن و .... گفت سنگ بین مثانه و کلیه گیر کرده باید عمل بشی رفتیم نوبت زدیم عمل کرد
فنر گذاشتن رفتیم اونم در آورد شبش دوباره تب و لرز و درد شروع شد بازم رفتیم دکتر اورژانسی آزمایش و اینا داد گفتن عفونت کلیه گرفته دوهفته بستری شد
خوب شد دوباره چند هفته پیش یکم درد داشت رفتیم آزمایش و اینا داد گفت کلیه سالمه عضله درد داره دارو داد اینا تموم شد حالا فشارش چندروز هی بالا پایین میشد ۱۷ شد رفتیم پیش دکتر قلب دکتر براش داروی فشار نوشت
آزمایش قند و چربی داد حالا زنگ زدم به دکتر گفت قندش لب مرزه رعایت نکنه دیابتی میشه
آخه کجا چه اشتباهی کردیم همش از این بیماری به اون بیماری
بچه لب مرز ینی چی کمکم کنید چیکار کنه
خودمم از وقتی ک مادر بزرگم فوت شد مردم وقتی ناراحت یا عصبی میشم درد میگیره کارم به دکتر میشه دوماه دیگه یه سال میشه ک هر دوسه هفته یبار درد میگیره حالا گفته تا یه ماه دارو بخور اگه خوب نشدی باید برم آندوسکوپی
لطفا کمکم کنید شوهرم چیکار کنه دیابتی نشه آخه تو سن ۳۰ سالگی این همه بیماری واقعا انصافه؟؟
مامان سامیار مامان سامیار ۲ سالگی
هییییی نمیدونم دوسال پیش چ بدبختی ای مارو گرفت سامیار ۶ ماهه بود براش جشن دندونی بزرگ گرفتم تو باغ همه رو دعوت کردم کلییییی طلا آویزون خودم کردم دوتا گردنبند ، دستبند ، تک پوش ، ۸ تا النگو ، دوتا انگشتر ارایشگاه رفتم لباس خوب پوشیدم هیییی از اونجا ک اومدیم ۳ روز بعدشوهرم خود به خود کمردرد گرفت ما جدی نگرفتیم خلاصه تهران و قزوین کلی دکتر رفت خرج کردیم تا اینکه اینجا دکتر گرجی تشخیص داد ک تو کمرش ضایع نخاعی داره یعنی یه لخته خون مانند تو کمرشه ک به اعصابش میزنه ۱۵ روز تو بیمارستان بستری شد اومد دوروز بعد خودم خود به خود معده درد و دل درد شدید گرفتم استفراغ میکردم تا فهمیدم کیسه صفرام سنگ داره بلافاصله عمل شدم یه هفته تو رختخواب بودم با بجه ۶ ماهه حالا از اون موقع تا الان این ضایعه شوهرمو ول نمیکنه کمر درد نداره ولی رواعصابش تاثیر میذاره هر چن وفتی دکتر یه شب بستریش میکنه کورتون بهش میزنن میاد حالا دیشب رفته بستری شده امروز برگشته با اینکه هر نیم ساعت بهش زنگ میزدم و اینا از صبح تو قیافست نه درست ناهار خورده نه شام باهام کلمه ای حرف میرنه اخم و تخم راه انداخته نمیدونم چشه دیوونم کرده امشبم دوبار رفتم بیدارش کردم بیاد رو تخت بخوابه دوباره تو پذیرایی زمین خوابیده خب اخه من چی کنم ک تو اینجوری شدی من چ گناهی کردم ک اخم و تخم میکنی گرفتاری شدم به قرآن خسته شدم خسته دوساله اسیریم تموم نمیشه این داستان