۸ پاسخ

من یه پسر ۳ سال دارم یه دختر ۴ ماه ، با مادرم هستم تا بزرگ بشن یک هفته خونه خودم بک هفته خونه مادرم

وقتی بچه میخابه دیشب پسر کوچیکه تا۳صب بیدار بود وقتی خوابید با پسر بزرگم رفتم آشپزخانه ظرف شستم و کارامو کردم اومدم اتاق جمع کردم با پسر بزرگم خوابیدم امروز برعکس پسر بزرگ۱شب خوابید با کوچیکه تا ۲بازی کردم خوابید بلند شدم کارا آشپزخونه و سالن و اتاق کردم بعد رفتم حمام دوش گرفتم الآنم تو جامم بخابم
تافرصت هست استفاده کنید

وای عزیزم من تونگه داشتن یکیش موندم 😐شماهادیگه چی میکشید خیلی دلم میخواد بدونم اونایی که به کارای دیگشون میرسن چجوری برنامه ریزی میکنند

من که دیگه خونه رو بیخیال شدم ..گاهی اینقد دختر کوچیکم اذیت می‌کنه و به هیچ کاری نمی‌رسم اخرشبا میرم دیگه ظرفی توی کابینت نمونده😑😑 یه کوه ظرف می‌شورم یکم خونه رو مرتب میکنم دوباره صب همون اش و همون کاسه..
من که همسرمم ۱۰/۱۵روز نیست ۴/۵روز میاد خونه..خلاصه همیشه تنهام
هر کی هم زنگ میزنه بیاد خونم چون نامرتبه هر دفه یه بهونه ای میارم که نیان😁 خودمم جایی نمیرم

خیلی سخته منم دارم مرده ام مونده کمر درد پادرد زانو درد باورکن

خدا بهت توان بده

به همسرت بگو کمکت کنه
منم با اینکه یدونه بچه دارم ولی نمیتونم به کارام برسم

منم منم

سوال های مرتبط

مامان راستین🩵 مامان راستین🩵 ۳ ماهگی
کلافم از بی خوابی کلافم سه ماهه من یه ساعت خواب راحت نداشتم!احساس میکنم فقط بچه منه که مشکل خواب داره...تا قبل دوماهگیش که اصلا خواب براش تعریف نشده بود چه روز چه شب بعد اونم خیرسرم مثلا شب میخوابه به چه مدل تا ساعت ۴.۵صب فقط غر میزنه و بیقراری میکنه اونموقع میخوابه ۸ بیدار میشه دیگ نیمخوابه تا ۱۲ شب یا هم خوابای ده دیقه ای میکنه برا اینک روز بتونم یه ساعت بخوابم مجبورم زنگ بزنم مامانم بیاد یا خودم برم اونم باز بهونه خودمو میگیره مجبورم بیدار شم..قبلا که کولیکش شدید بود اون تایم درد کولیک رو گریه میکرد اون تموم میشد دوباره باز از ۱۲ شب بی قراری میکرد همش میگه تو بغلت بچرخون من بخوابم بشینم یا از بغلم بذارمش زمین شروع میکنه به گریه انقدددددد صورتشو میماله که دلم میخواد بگیرم دستاشو ببندم روزا به درکککک نخوابه اصلا مهم نیست شبو حداقل بخوابه من یه نفس بکشم بخدا رباتم میندازن تو شارژ..انه گریه میکنه نه دلش درد میکنه فقط دستاش همش تو صورتشه و نمیخوابه..زیرچشام اندازه دو تا انگشت گود افتاده هرکی میبینتم میگه رنگ به رو نداری شبیه معتادا شدی همه وجودم نیاز به خواب داره بسه دیگ حسرت به دلم موند این بچه بخوابه😭تو این هاگیر واگیرم باز مادرشوهرم فردا داره میاد نه بچه نگه میداره نه تو کارای خوته کمک میکنه انگار اومده خوابگاه🤦‍♀️واقعا اعصابم نمیکشه من خیلی اروم و بی سر وصدا بودم الان شدم یه روانی 😑اینم وضعیت ماست همچینم طلبکار نگا میکنه انگار من نمیذارم ایشون بخوابه پرو خان😫